دومقاله / مرتضی الیاسی
اندیشه وهنر معلم
راه معلم: مابایدبرای رسیدن به دموکراسی ازکودکان آغازکنیم،تنهاراه رسیدن به دموکراسی آموزش وپرورش است.

 مرتضی الیاسی

هیات مدیره ی کانون صنفی معلمان الیگودرز

استیضاح وزیر آ، پ ؛  نیاز یا مشغله؟

بزرگترین وزارتخانه کشورمان وزارت آموزش و پرورش است، با نزدیک به یک میلیون معلم که بیش از یک میلیون کارمند دارد ،(حدود یک میلیون و یکصد هزار نفر). حال این تعداد کارمند برای حدود 13 میلیون دانش آموز در حال فعالیت هستند ،به سادگی متوجه میشویم که علاوه بر این 13 میلیون و خانواده هایشان تعداد دیگری از مشاغل جامعه درگیر در فعالیتهای آ . پ قرار میگیرند ،مانند : بخش رفت و آمد شهری، بخش پوشاک و . . . و حتی قسمتی از تهیه مواد اولیه چاپ و نوشت افزار خارج از حوزه آ و پ. با احتساب اینکه فرزندان معلمان و کارمندان آ ، پ که دانش آموز باشند، باعث میشوند ،این افراد بطور مضاعف برای آ .پ توان و انرژی صرف کنند ،که از لحاظ اقتصادی به رقمی حدود 15 میلیون خانوار میتوان رسید ،که درگیر فعالیتهای آ . پ میشوند، که هر خانواده اگرمیانگین 4 نفر باشد ،به عدد بزرگ 60 میلیون میرسیم ،و برای رفع شبهات و تکرار حداکثر میتوان یک سوم آنرا حذف کرد،که 40 میلیون نفر از فعالیتهای آ .پ تاثیر مستقیم و غیر مستقیم میگیرند ،یعنی دقیقا نیمی از جمعیت کشورمان، که حجم عظیمی از جمعیت را شامل می شود ،این حجم عظیم تنها مختص کشور ما نیست ،بلکه در همه ی جوامع این موضوع مصداق دارد ، پس به جرأت می توان گفت ، وزارت آ و پ بزرگترین، و درگیرترین بخش هر جامعه است (بخش آموزش عالی به حساب نیامده است).

در طول حدود 4 دهه بعد از انقلاب اسلامی در ایران وزرای زیادی در رأس بزرگترین وزارتخانه کشور قرار گرفته اند ،از وزرای کاردان گرفته ،تا وزرایی که علناً معلمان را همچون دوره گردهای فصلی پنداشته و از آنان میخواسته ،که شغل دومی برای بهتر زندگی کردن  دست و پا کنند. بهرحال وزرای مختلفی در این سمت قرار گرفتند ،که انتصاب آنان در این پست نشان از طرزنگاه  مسئولین و حاکمیت به این وزارتخانه دارد.

هر چند زمانی این مسئولین خود در درون همین بخش رشد کرده ،و به مدارج ظاهراً بالای علمی رسیدند ،و حتی عده ای از آنها اساساً از شغل معلمی به این جایگاه رسیده اند. در بین هیاهوی این وزرا در رأس آ و پ ، به اذعان قریب به اتفاق فرهنگیان یکی از بهترین این وزرا جناب آقای محمدعلی نجفی در زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی است چرا که همه فرهنگیان معتقد هستند ،ایشان دغدغۀ اصلی خود را وضعیت فرهنگی و معیشیتی معلمان قرار داده ،و تا به امروز قرار میدهد! و از آن دسته افرادی بود ،که بنا به مشهور ما معلمین :"کلاس را نمیتوانند از او بگیرند." و خود اذعان داشته ،که اگر در پستی قرار نگیرد میرود به درس و دانشگاهش میرسد . اینها نکات مهمی هستند که ظاهراً بسیار کسان تصمیم گیرنده علاقه ای ندارند ایشان در رأس وزارت آ و پ باشند ، گرچه نقد بزرگی بر ایشان، بدلیل تبدیل نظام آموزشی گذشته به نظام جدید که در ابتدای دهه 70 خورشیدی انجام دادند ، وارد است، اما در مجموع کارنامه ایشان موفق تر از سایر وزرا ی آموزش و پرورش بوده است،و اگر در رأس وزارت قرار میگرفتند ،احتمالا توان رسیدگی به وضعیت اسف بار موجود را داشت، حتی اگر در این مورد توان کاری ایشان را تقلیل میدادند (که قطعا شرایط اقتصادی اینگونه است).

 

 

مسئله امروز آ و پ شده است ،وزارت آقای فانی و استیضاح ایشان توسط مجلس شورای اسلامی.

آیا با گرفته شدن این پست ازفانی و دادن آن به فردی دیگرکدام پیش آمد رخ خواهد داد؟

 یکی اینکه ،دیدگاه حاکمیت نسبت به آموزش و پرورش تغییر می یابد .

یااینکه ، گرهی از گرهای  کور معلمان گشوده میشود؟

 

 تجربه نشان داده است،که این اتفاق هیچگاه نیافتاده و نخواهد افتاد ،مگر معجزه ای رخ دهد! (هرچند دوران، معجزه گذشته است.) آیا مطرح کردن استیضاح وزیر جز دور شدن معلمان از دغدغه های اصلی خود و سرگرم شدن در این وادی نتیجۀ دیگری دارد؟ و جز آنکه نیرو و توان معلمان را ، که باید صرف احقاق حقوق پایمال شده خود شود. چون توسط مسئولان و وزرای ریز و درشت که بعنوان نمایندگان دولت و حاکمیت در رأس وزارت قرار گرفته ،و به انحا ی مختلف معیشیت و منزلت معلمان را هدف تبلیغاتی نموده و با کمک صدا و سیما و معلمان وابسته ای همچون آقای ش.ع (پدیده سالهای اخیر آ .پ دولتی) هر آنچه توانسته اند معلمان را زیاده خواه ، خشن ، ناگارآمد و . . . به جامعه معرفی کرده اند، به خود مشغول میدارد؟ چرا باید فرهنگیان به جای آنکه تمام انرژی خود را به تلاشهای صنفی معطوف کنند آنرا برای استیضاح وزیر و یا پاسخ دادن به توهینها و افتراهای آقای ش. ع و افرادی از این دست بنمایند؟ سرگرم شدن ما فرهنگیان به اینگونه مسائل هرگز ما را به سر منزل مقصود که همانا خواستهای برحق صنفی است نزدیک نمی نماید. اینرا تجربه بیش از 30 سال و نیز سالهای اخیر نشان داده است. ما فرهنگیان هر از چند گاهی گرفتار اتهامات امنیتی می شویم و بطور سالیانه مشغله ها و دغدغه های دستگیری و زندانی شدن همکارانمان را داریم و هنوز این همکاران بطور کامل از اتهامات امنیتی و تبعات دستگیریشان رهایی نیافته اند ،که بخواهیم به موضوعات فرعی تغییر وزیر یا درگیری با افراد وابسته و نظایر اینها  بپردازیم . باید همه همکاران و فرهنگیان هوشیار بوده و در دامهای از این دست نیافتند که باعث مغفول گذاشتن خواستهای بحق صنفی خود بشوند. در پایان به یکی از موضوعاتی که فرهنگیان بایستی به اجبار به آن بپردازند اشاره میکنم و آن مصوبه کمیسیون ماده 10 احزاب وزارت کشور در اردیبهشت 1395 خورشیدی مبنی بر استانی شدن فعالیتهای صنفی فرهنگیان است ،که بطور علنی  و رسمی بر خلاف نص صریح قانون اساسی و آئین نامه اجرایی فعالیت احزاب و گروهها این مصوبه را صادر نموده ،و بجای نظارت ، به دخالت در امور سازمانهای مردم نهاد مانند تشکلهای صنفی اقدام کرده است، و متاسفانه فرهنگیان هنوز نتوانسته اند به این مسئله بظاهر ساده ولی خطرناک (در آینده) اعتراضی داشته باشند چون با تاسف فراوان متوجه به استیضاح وزیر و مسائلی از این دست هستند.

"آزموده را دوباره آزمودن خطاست."

 

===================== 

اتحادیه فرهنگیان ؛ ضرورتی تاریخی 

آموزش و پرورش نوین در کشورمان از ایجاد اولین مدارس جدید توسط مرحوم میرزا حسن رشدیه تا به اکنون سابقه ایی 130 ساله را از سر گذرانده است که در طول این مدت از دوران مکتب خانه ایی و روشهای سنتی به دوران تربیتی و شیوه های روزآمد گذر کامل را نتواسته انجام دهد و سایه سنگین روشهای مکتب خانه ای بر روشهای تربیتی نوین گاه به گاه خود نمایی میکند (این موضوع معلول علتهایی نه تنها در آموزش و پرورش بلکه مهمتر از آن در کلیت جامعه است و مربوط به این مقال نیست). بدون شک دیدگاه جامعه و مهتر از آن دیدگاه حکومتهایی که در این مدت غالب بودند نسبت به آموزش و پرورش چه از منظر آموزشی و تربیتی و چه از منظر معیشیتی معلمان همچنان سنتی باقی مانده و تغییر قابل ملاحظه ای نداشته است.(تا قبل از این دوره اهالی محل یا روستا مایحتاج ملاها و معلمان مکتب خانه ها را تهیه میکردند که با ایجاد مدارس جدید در جامعه ایران طبقه جدیدی با شیوه اداره جدید با نام معلم شکل گرفت) در این عرصه فرهنگیان کشور از نیم قرن پیش به شکل جدی در مقوله رسیدگی به وضعیت آموزشی و معیشیتی آموزش و پرورش ورود کرده و تا قبل از انقلاب 1357 خورشیدی موفقیتهای نسبی را داشتند اما با پیروزی انقلاب بدلیل دیدگاه اسلامی حاکمیت وضعیت آموزش و پرورش با مرور زمان دچار نقصانهای متعدد و فراوانی گشته که هر روز بیش از قبل مطالبات بر روی هم انباشته شدند. در پایان دوره اول و در دوره دوم دولت اصلاحات، فرهنگیان کشور با ایجاد تشکلهای صنفی، سعی در کانالیزه نمودن خواست مطالبات خود از حاکمیت را از طرق مختلفی مانند اعتصاب، تجمع و . . . مد نظر قرار دادند، اما در یک بررسی اجمالی در طول این مدت به نظر میرسد تشکلهای صنفی فرهنگیان نتوانستند به اهداف اساسی خود نزدیک شوند شاهد این مدعا دستگیریهای متعدد سال 1394 خورشیدی از کانونهای صنفی که مهمترین آنها در کانون تهران علاوه بر تعدادی از همکاران تهرانی دستگیری آقایان بهشتی، باغانی و عبدی از همه نمود بیشتری داشت مضاف اینکه آقای رسول بداقی از سال 1388 خورشیدی بدون ذره ای گشایش کار در زندان بودند (نکته ای که مدنظر هست سیر صعودی دستگیریهاست) و تشکلها خصوصا شورای هماهنگی نتواستند آنچنان که باید بر دستگیری این همکاران تاثیری داشته تلاش آنها در حد چند تجمع سکوت و بیانیه باقی ماند بگونه ای که همکاران زندانی جهت اعتراض به وضعیت غیر عادلانه خود دست به اعتصاب غذاهای متعدد زدند و از این طریق توانستند گشایشی نسبی در وضعیت نا عادلانه ای خود که توسط نیروهای امنیتی بوجود آمده ایجاد کنند. لازم به ذکر است بدلیل دیدگاههای منفی حاکمیت نسبت به معلمان و گروه های دیگر مدتی است که فعالان زندانی عرصه های مختلف اجتماعی و فرهنگی روش اعتصاب غذا را به عنوان روشی در مبارزه جهت رسیدگی نسبی به وضعیت خود لحاظ کرده اند که این موضوع با حمایتهای بیدریغ فردی همکاران و همگروههای آنها با شدت تمام همراه بوده است.

در طول دوران حیات کانونها و شورای هماهنگی خصوصا از سال 1390 به بعد آنها چه نقشی در خنثی سازی مشکلات ایجاد شده بر سر راه فعالیت همکاران داشته اند؟ و تا چه حد بر نتیجه رسیدگی نسبی به وضعیت زندانیان مؤثر بوده اند؟

بدون شک در سال اخیر نمیتوان نقش بالایی برای آنان قائل شد که درغیر این صورت همکاران ما اقدام به اعتصاب غذا نمی نمودند به گونه ای که جان عزیزشان دستخوش خطرجدی قرار گرفت و باعث نگرانی بسیار شدید همکاران در اقصی نقاط کشور شد که البته باعث ترس حاکمیت نیز گردید، هرچند این همکاران پس از آزادی هنوز از اثرات آن اعتصاب غذاها در رنج و تالم هستند. حال کانونها و شورای هماهنگی در این میانه چه نقشی را توانستند بازی کنند؟ بی انصافی است بگوئیم که آنها تلاشی برای اینکار نداشتند حداقل افرادی چون بنده به جرأت میگویم در طول بحران دستگیریها همه کانونها و شورای هماهنگی تلاش خود را انجام دادند. بنابراین سؤالات فوق را میتوان دقیقتر پرسید! توان عملی تشکلهای صنفی فرهنگیان و شورای هماهنگی تا چه میزانی است؟ برای پاسخ به این سؤال موضوع را باید از منظر تاریخی دید (البته در بازه زمانی حیات کانونها). از پیدایش تشکلها پس از انقلاب تا سال گذشته باید اذعان کرد اگر حاکمیت امتیازاتی نیم بند برای فرهنگیان قائل شده به مدد تلاش بی وقفه و بی چشمداشت فعالان صنفی در کانونها بوده است اگر غیر از این بود حاکمیت و دولتها تبعی وقعی به وضعیت آموزش و پرورش از جمله فرهنگیان نمی نهادند (هر چند با وجود این موضوع تخریب فرهنگیان و آموزش و پرورش همچنان ادامه دارد). اما موضوع دستگیری فله ای همکاران نشان داد کانونها و شورا توانشان به حداقل کاهش یافته یا راهکارها تکراری شده کارایی خود را از دست داده اند و کانونها بیش از این قدرت عملیاتی نداشته و بدلیل ملاحظات عدیده قدرت استفاده از پتانسیل بالای آموزش و پرورش را در خود نمی بینند و به عبارت دیگر می توان گفت توان پویایی لازم را نداشته و در این مقطع متوقف گردیده اند. علاوه بر آن در طول دوران فعالیت کانونها توان آنها در حد و اندازه ای نبوده و یا نتوانسته اند که دیدگاه منفی حاکمیت نسبت به آموزش و پرورش را حتی ذره ای تغییر دهند شاهد آن بازی رسانه ای دولتها و حاکمیت (خصوصا از جایگاه معیشیتی) با منزلت و جایگاه معلمان است که همواره بکار رفته و میرود و این عمل مختص یک دولت نبوده و نیست (در دولت سازندگی از تریبون نماز جمعه معلمان اضافی قلمداد شدند). آیا برای دیگر گروه های شغلی چنین وضعیتی وجود دارد؟ رفع این معضل از هدفهای طراحی شده کانونها بوده و هست و برای رفع آن میتوان در ادامه کار کانونها به تشکیل اتحادیه ای سراسری از فرهنگیان اقصی نقاط کشور اقدام کرد.

تجربه موفقی که بسیاری از کشورها در تشکیل اتحادیه سراسری داشته اند مؤید این مطلب است که وجود اتحادیه، قدرت استفاده بسیار بالایی از پتانسیلهای آموزش و پرورش (و البته در هر صنفی) را به فعالان صنفی میدهد و میتوان با استفاده تدریجی و بموقع از آن به بسیاری از اهداف از پیش تعیین شده در تشکلهای صنفی رسید و دقیقا این معنا بدست میآید که تشکیل اتحادیه نه تنها منافاتی با تشکلهای صنفی ندارد بلکه ادامه روند رو به رشد فعالیتهای کانالیزه شده فرهنگیان در کانونها است. قطعا شیوه عضوگیری در اتحادیه محدودیتهای جغرافیایی موجود در تشکلها را ندارد بعلاوه می بایست نحوه مدیریت آن به گونه ای تنظیم شود که هر فرهنگی در دورافتاده ترین نقاط کشور توان رسیدن به مدیریت اتحادیه را دارا باشد که این به معنای مشارکت حداکثری فرهنگیان کل کشور درسیاست گذاریهای آموزش و پرورش که از اهداف مورد نظر تشکلها می باشد است (مسئله ای که در مدیریت خرد و کلان کشور جای تامل و رسیدگی عمیق دارد). بنابراین صرفنظر از طیفهای مختلف قومی، مذهبی، فکری و عقیدتی و نیز سلیقه های متفاوت می توان وحدتی ملی در قالب اتحادیه ایجاد کرد امری که مورد نیاز کشور است.

در پایان ذکر نکاتی را لازم میدانم: یک آنکه قطعا همکارانی با تشکیل اتحادیه مخالفند و آنرا در تقابل با کانونها و شورای هماهنگی میدانند. در پاسخ عرض میشود همانگونه که قبلا اشاره شد کانونها در طول سالهای اخیر توان عملیاتی خود را بر اساس ملاحظاتی ثابت نگه داشته اند که این مسئله پویایی آنها را بشدت دچار نقصان کرده است. اگر اتحادیه به شیوه درستی طراحی شود بایستی در ادامه کار کانونها قرار گرفته و آنها را هم شامل شود و مهمتر اینکه همگان میدانند تعدادی از مناطق کشور ما اساساً و بدلایلی نخواسته و یا نتوانسته اند در قالب کانون به فعالیت صنفی بپردازند (از برخوردهای بسیار عالی و انسانی فرهنگیان مرز نشین با آقای باغانی میتوان به تمایل و گرایش فراوان آنها به کانونها پی برد). این فرهنگیان براحتی میتوانند در قالب اتحادیه، با تعیین ساز و کارهای مناسب توسط مؤسسین اتحادیه، فعالیت صنفی مورد نظر خود را داشته باشند.

دو آنکه موضوع تشکیل اتحادیه باید در دستور کار کانونها قرار گیرد تا از لحاظ نظری معایب و محاسن آن سنجش و رفع عیب شده و سپس در بوته عمل قرار گیرد اما باید توجه داشت که زمان را نباید واگذاشت و هرچه سریعتر اقدامات لازم در این راستا صورت پذیرد.

و در آخر آنکه آیا اتحادیه میتواند خلاهای عملیاتی کانونها را پر کرده و به آنچه که آنها نرسیدند برسد. پاسخ اینکه نباید متوقف شد.

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

یک شنبه 15 اسفند 1395برچسب:, :: 1:16 :: نويسنده : *** راه معلم ***

مابرای رسیدن به دموکراسی،بایدازکودکان آغازکنیم ////////////// ///////////////
درباره ی سایت

به سایت اندیشه وهنر معلم خوش آمدید.>>>>>>>>>>>> راه معلم : ماناچاریم دموکراسی راازکودکان آغازکنیم. / تنهاراه رسیدن به دموکراسی آموزش وپرورش است./ آموزش دموکراسی ازگفت وگو آغازمی شود./کودکان رابایدبه شنیدن حرف همدیگرعادت دهیم/ وجدان بیدار/ پذیرش منطق /تعادل عقل و احساس / پرهیزازمفت خوری / رعایت قانون جمع / برتری منافع جمعی بر منافع فردی / این تفکر که "هیچکس بدون اشتباه نیست."رابایدبه کودکان بیاموزیم. /// اصل ۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی : دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد. //// اصل ۲۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی : احزاب، جمعیت‏ها، انجمن‏های سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته‌شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ‌کس را نمی‌توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبورکرد.
تنهاراه رسیدن به دموکراسی آموزش وپرورش است ..........
">
تازه ها
نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 22
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 86
بازدید ماه : 272
بازدید کل : 5784
تعداد مطالب : 169
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1