اندیشه وهنر معلم
راه معلم: مابایدبرای رسیدن به دموکراسی ازکودکان آغازکنیم،تنهاراه رسیدن به دموکراسی آموزش وپرورش است.

 

 

لطفا برای با شدن نماهنگ روی لینک زیر کلیک کنید

حضور معلمان تهران و البرز برمزار شهید دکتر خانعلی در اردیبهشت 1396

شنبه 25 فروردين 1397برچسب:, :: 23:9 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

پاره ای از فداکاریهای معلمان ایران

برای باز شدن ویدیو لطفا اینجارا کلیک کنید. 

 

با سپاس از عزیزانی که این فایل را فراهم کرده اند.

پنج شنبه 9 فروردين 1397برچسب:, :: 1:15 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

 بهرامیان

اول مهردرروستا

پنج نفری ساکهارا آماده کردیم وپریدم پشت کمپرسی وروانه روستا شدیم روی نقاب کمپرسی می ایستادیم گویا جاده حرکت می کردوخاکهای جاده ما را نوازش می کردند.

پشت سرمان خاک بودوگردوغباروگر دباد

خاکها به کمک باددرهم می پیچدندوبه آسمان می رفتند.

هرگاه کمپرسی ترمز می کردتوده ی گردوخاک مارا هم نوازش می کردند....



ادامه مطلب ...
شنبه 1 مهر 1396برچسب:, :: 22:58 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

 جواهری

زبان مادری

اولین سال خدمتم را به یاد دارم ،با چه شور وشوقی عازم روستای محل خدمتم شدم.

دوساعتی  گذشت ومن همچنان مهمان  مینی بوس زوار درفته ای بودم، که علاوه بر صندلیهایش کف وحتی رکاب آن نیز پر بود از آدم وحیوانات اهلی وانواع واقسام گونی وکارتن که اهالی منطقه  بنا به نیاز خود خریداری کرده بودند.  بلاخره به روستا رسیدیم.

چند روز اول را با پرس وجو از همکاران با تجربه برای شیوه های تدریس پنج پایه ومرور دروس سال گذشته دانش آموزان همراه با بازیهای کلاسی وحیاطی گذراندم.

تدریس پنج پایه را باید شروع می کردم براستی چه تناسب بین این شیوه  تدریس  باآموخته های تربیت معلم ......



ادامه مطلب ...
شنبه 1 مهر 1396برچسب:, :: 22:42 :: نويسنده : *** راه معلم ***

  اینجابرای چه کسانی بهارستان است؟!

نویسنده : سپهری

سه شنبه /۱۴ شهریور ۱۳۹۶

اینجا بهارستان است،اما برای چه کسانی بهارستان است؟

 اینجا سازمان برنامه و بودجه است،اما کدام برنامه؟ کدام بودجه؟ وبرای که؟

من درجمع بازنشستگان ...!

 نمی دانم چه چیزی ؛ چه انگیزه ای ؛ چه فکری ؛ چه نفعی ؛ چه کنجکاوی ای ؛وچه

حسی ...  من و چند شاغل دیگر را به میان آنان آورده است ! نه پلاکاردی ؛ نه همراهی برای شعار دادنی !

 یا یک نظاره گرِ صِرف ...!؟



ادامه مطلب ...
پنج شنبه 16 شهريور 1396برچسب:, :: 11:0 :: نويسنده : *** راه معلم ***

  

 اشکهای مونا...!  

/ خاطره /

زهرا محمدی /دبیر منطقه ی 17 تهران                            

   

      همیشه اولین و خاص ترین اتفاقات به خوبی در ذهن آدم حک می شود،اولین سال تدریس ام بود .درمنطقه 17 تهران مدرسه راهنمایی فجر اسلام

که بعدها به طلوع فجرتغییر نام داد،تدریس می کردم. هنوز تجربه ی تدریس نداشتم. رشته تحصیلی ام ادبیات فارسی بود ،اما علوم اجتماعی تدریس

می کردم . آخرین روزای سال تحصیلی بود،درهمان سال تلنگری باعث شد،تا خطاهای ناشی از کم تجربگی رو هم درزندگی وهم در تدریس تکرار

نکنم.



ادامه مطلب ...
دو شنبه 23 مرداد 1396برچسب:, :: 21:50 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

درسی ازخشت /  خاطره /   امید ناصحی فر

چند سال پیش مدیر یکی از مدارس راهنمایی اسلامشهر بودم، در دوازدهم اردیبهشت،روز ملی معلم یکی از دانش آموزان مدرسه ی ما یک کار شیطنت آمیز کرد. اویک آجر کادو کرده بود، به عنوان هدیه ی این روزبرای معلم  روی میز گذاشته بود تا به این وسیله همکلاسی های خودش را بخنداند ومعلم خود را مسخره کند.

معلم پس از  ورود به کلاس ،متوجه کادو روی میز شده بود.بچه ها ضمن تبریک روز معلم از او خواسته بودند، کادو روی میز را باز کند.

او پس از سپاس فراوان از دانش آموزان ،با دیدن آجری که به عنوان هدیه در کاغذ زیبایی پیچیده شده بود،بسیار ناراحت شده وبا قهر و ناراحتی از کلاس بیرون آمده و وارد دفتر شد.................



ادامه مطلب ...
جمعه 20 مرداد 1396برچسب:, :: 17:7 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 منوچهرآقابیگی /خاطره                                    

  یک مدرسه ،یک طناب 

دانش آموزی که به آموزگارش درس اخلاق آموخت.

اولین سال خدمتم سال 1366 همزمان بود با شدت گرفتن جنگ ایران و عراق به این سبب بیشتر مدارس آموزگار نداشتند،ویا با تعداد دانش آموزان زیاد و یک آموزگار دایر بودند.

من و دوستم چون میانه های آذرماه جذب آموزش و پرورش شدیم، در نتیجه ما را به دورترین روستا فرستادند که جاده خاکی  داشت و باید نیم ساعتی پیاده روی می کردیم،تا به مدرسه می رسیدیم .

بعد از یک ماه تدریس در مدرسه به ما گفتند چون بیشتر آموزگاران به جبهه رفته اند، یکی از شما باید به روستای دیگری برود.................



ادامه مطلب ...
شنبه 14 مرداد 1396برچسب:, :: 9:39 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

آشنایی با فعالان کانون صنفی معلمان                     نوشته ی  بانو آسمانی    

 

اولین آشنایی ها از دعوت یکی از دوستان برای حضور در تجمع فرهنگیان در بهارستان شروع شد .با استرس فراوان

شاید از سر کنجکاوی و تا حدودی کم نیاوردن در مقابل دوستی که از بیست و سه سال پیش به جسور بودن و آگاه بودن می شناختمش و قبولش داشتم ؛ قول همراهی دادم و در روز مورد نظر حاضر شدم، فکر کنم ۱۷ اردیبهشت بود .

هیچ چیزی درباره ی خواسته ها و یا علت تجمع نمی دانستم  فقط به صِرف معلم بودن  همراه جمعی شدم که نمی شناختم ولی متعلق به این جمع بودم !

 تعداد همکارانی که شرکت کرده بودند خوب بود  ؛ بیشتر از شهرستانها و مخصوصا از کرج بودند ؛ با یکی از بانوان  ،با این پرسش که : از تهران کسی اینجا هست ؟؟ مواجه  شدم؛ نگاهی به اطرافم کردم و واکنشی از کسی ندیدم .تردید داشتم که به پرسش او جواب بدم ! اما ناخود آگاه گفتم بله !

 شروع به گله و شکایت از فعال نبودن معلمان تهران در تجمع هاو برنامه های دیگر کانون  کرد و به نظرم رسید به جای همه با من دعوا دارد که چرا و .....



ادامه مطلب ...
پنج شنبه 31 فروردين 1396برچسب:, :: 21:42 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

در سال ۷۱ -۷۲ در روستای قریکانلو از توابع بجنورد خدمت می کردم؛ دانش آموز کلاس سومی داشتم، بنام  داوری پسرکی که با چشمان درشت و جثه کوچک ،همواره برصورت معصوم خود طرحی از یک لبخند داشت،داوری بسیار باهوش و با استعدادبود .دریکی از روزها در کلاس مشغول تدریس بودم،  کلاسی که مصطفی در آن تحصیل می کرد،ورزش داشتند، پرسشی از درس علوم از بچه های کلاس داشتم،اما هیچکس نتوانست پاسخ درستی بدهد،کسی پاسخگو نبود،صدایی از پشت پنجره از من اجازه خواست تا پاسخ را بگوید،سرم را به سمت صدا برگرداندم، مصطفی را دیدم ، از من اجازه می خواست که به پرسش ، پاسخ دهد،لبخند مرا که دید فرصت حرف زدن نداد،به درستی پاسخ را گفت.............



ادامه مطلب ...
شنبه 5 فروردين 1396برچسب:, :: 2:28 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

خاطرات بانویی که اینک فرهنگ ساز است

 

........ در خانه  هیچوقت جائی برای  اارائه  نظر من نبود  ران  مرغ  از ان برادرانم  بود  و بال و پوستش همیشه  نصیب  من  بگذریم بزرگتر که  می شدم  در همه  جا رتبه  اول یا دوم از ان من بود  اما هیچوقت  دیده نمی شدم  شبها می نشستم به برادران بزرگتر م  درس میدادم تا نیمه های شب  حسابرسی  دفتر کتا بهای  پدرم را  داشتم مثلا  او  تاجر وقت  بود شاید  چند  ساعتی نمی  گذشت  که صبح زود  از  همه  زودتر بیدار  میشدم بعد  از  نماز  صبحانه همه را مهیا می کردم  و اب و جارو  بالاخره  راهی دبرستان میشدم چند  صباحی نگذشته  از  دوران  تحصیل اجبارا  راهی دانشسرا  شدم  با توسل به  زورو کتک ................



ادامه مطلب ...
دو شنبه 30 اسفند 1395برچسب:, :: 19:59 :: نويسنده : *** راه معلم ***


 
برو حرم امام دخیل ببند!
                                                  

هیچگاه به نامه های حراست توجهی نداشتم،رئیس آموزش وپرورش منطقه هم بارهاازمن خواسته بود،که برا ی پاره ای مذاکرات به دفترش بروم،اما هرگزنرفتم،تااینکه دریکی ازروزهای خنک بهاری درزیریکی ازدرختان محوطه ی اداره تکیه داده بودم،رئیس اداره ازبیرون واردمحوطه شد،بادیدن من بالبخنده به طرفم آمد،به رسم احترام ازجابرخاستم،دست دادیم،خوش وبشی کردیم،دست مراگرفت وبه طرف دفترش کشید،باهم وارد دفتر شدیم،بسیارتلاش کرد،که جو دوستانه ای رابه مجلس دونفره ی ما بدهد،راستش را بخواهید، من هم بدم نمی آمد،کلی بگوبخند راه انداختیم،دستور چای داد،چای داغی هم خوردیم،او هم دل پری داشت از وضعیت اسفبار بودجه ی آموزش و پرورش ،کیفیت آموزش،حقوق معلمان،دانش آموز سالاری حاکم بر مدارس و...



ادامه مطلب ...
شنبه 23 بهمن 1395برچسب:, :: 17:43 :: نويسنده : *** راه معلم ***

صفحه قبل 1 صفحه بعد

صفحه قبل 1 صفحه بعد

مابرای رسیدن به دموکراسی،بایدازکودکان آغازکنیم ////////////// ///////////////
درباره ی سایت

به سایت اندیشه وهنر معلم خوش آمدید.>>>>>>>>>>>> راه معلم : ماناچاریم دموکراسی راازکودکان آغازکنیم. / تنهاراه رسیدن به دموکراسی آموزش وپرورش است./ آموزش دموکراسی ازگفت وگو آغازمی شود./کودکان رابایدبه شنیدن حرف همدیگرعادت دهیم/ وجدان بیدار/ پذیرش منطق /تعادل عقل و احساس / پرهیزازمفت خوری / رعایت قانون جمع / برتری منافع جمعی بر منافع فردی / این تفکر که "هیچکس بدون اشتباه نیست."رابایدبه کودکان بیاموزیم. /// اصل ۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی : دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد. //// اصل ۲۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی : احزاب، جمعیت‏ها، انجمن‏های سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته‌شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ‌کس را نمی‌توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبورکرد.
تنهاراه رسیدن به دموکراسی آموزش وپرورش است ..........
">
تازه ها
نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 35
بازدید کل : 5498
تعداد مطالب : 169
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1