اندیشه وهنر معلم
راه معلم: مابایدبرای رسیدن به دموکراسی ازکودکان آغازکنیم،تنهاراه رسیدن به دموکراسی آموزش وپرورش است.

 

طرح نوین آموزش و پرورش (تربیت سفید)  رسول بداقی 
 

لطفا برای دریافت نسخه ی pdf اینجا کلیک کنید.



ادامه مطلب ...
سه شنبه 26 بهمن 1395برچسب:, :: 1:20 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

فساد در آموزش و پرورش ایران 
و گذری بر تاریخچه ی آموزش و پرورش ایران


لطفا برای بازدید ، روی لینک بالا  کلیک  کنید.

پنج شنبه 4 بهمن 1397برچسب:, :: 22:10 :: نويسنده : *** راه معلم ***

  

 

بیست و پنج آموزه برای معلمان .

برداشت از سایت آموزش جهانی معلمان ایی آی


 www.ei-ie.org

پنج شنبه 1 آذر 1397برچسب:, :: 18:27 :: نويسنده : *** راه معلم ***

سه شنبه 3 مهر 1397برچسب:, :: 11:16 :: نويسنده : *** راه معلم ***

  ازفریادهای خیابانی، تامیزمذاکره 


 رسول بُداقی

در روند فعالیت سیاسی / اجتماعیِ یک جامعه، تشکیلاتی که در قدرت هست، به هردلیل خودرا برترین قدرت تصور می کند،که این تصور نابه جا موجب می شود ، برخورد قدرت حاکم با سایر افراد و گروههای اجتماعی زورگویانه و به خیال خودش منطقی و سرنوشت قطعی جامعه است.
 قدرت حاکم، تنها هنگامی سایرگروه ها وافراد را به حساب می آورد،و به خواسته ی آنها گوش می کند، که برایش خطری در راستای تضعیف قدرت بوجود آورند.
قدرت حاکم، پس از آنکه همه ی راههای سرکوب ، ارعاب، تطمیع و.... را درراه اثبات قدرت خود پشت سر گذاشت اما نتوانست مخالفین را به سکوت وتمکین وادار کند، آخرین روشِ او، پای میز مذاکره و گفت وگو با مخالفین خواهد بود.
در این مرحله موفقیت گروههای مخالفِ قدرتِ حاکم ،بستگی به شیوه ی استفاده از " میز مذاکره "دارد،در واقع رسیدن قدرت حاکم به مرحله ی مذاکره نتیجه ی سالها مبارزه و هزینه دادنِ مخالفین قدرت است، که نباید این موقعیت برای مخالفین، آسان از دست داده شود.
ازاین رو نخستین شرط مذاکره بین قدرتِ حاکم و مخالفین ،ضمانت اجرایی و برابری موقعیت مذاکره از هر نظر می باشد.
برای نمونه : 

۱. زمان ومکان مذاکره باید با توافق دوطرف باشد.

۲. هردوطرف مذاکره کننده، اختیار داشته باشند که تیم خودرا آزادانه برای مذاکره برگزینند.

۳. شرایط دیدار ومیز مذاکره مانند صندلی ها ، روشنایی ، لباس(بویژه لباس نظامی) ، دمای هوا ، زمانِ صحبت ، سخنرانی، بحث، لوازم همراه و....  باید برابر باشد.

۴. گفت وگو دوطرفه باشد، نه آنکه یکطرف فقط شنونده باشد.

۵. تضمین کافی برای امنیت _پیش از مذاکره، در میان مذاکره و پس از مذاکره _ توسط طرف مذاکره کننده ای که در قدرت است، به طرف مخالف یا منتقد یا معترض داده شود.

۶. هر طرف از مذاکره، اختیار داشته باشد، سخنگوی خود را خودش برگزیند.

۷. برهم زدن هر کدام از قراردادهای بین طرفینِ مذاکره، در هر مرحله با هدف تحقیر وامتیاز گیری خواهد بود ، وطرف مخالف باید از ادامه مذاکره خودداری کند.مگر آنکه  یک طرف بخواهد،امتیازی بدهد.

۸. هیچ کدام از طرفین با هدف شاخ و شانه کشیدن برای دیگری وارد مذاکره نشوند، مثلا طرف قدرت حاکم نباید با پوشش نظامی وارد مذاکره شود.

۹. موضوع مذاکره  و تاریخ تحقق آنها مشخص باشد.

ازآنجایی که تیمی که در قدرت هست ، به‌خاطرتجربه ی بیشتر،شاید زبده تر باشد، تیمِ مخالفینِ قدرت، بهتر است، چند روز پیش از شروع مذاکره، باهم درچند نشست، هماهنگ شده و یک یا دو سخنگو ازمیان خود برگزینند، درهیچ مرحله ای ناهماهنگی بروز ندهند، واجازه ندهند ، طرف مذاکره کننده میان آنان اختلاف بیندازد. 
تلاش کنند گفتگو و اختلاف و اشتباه گروه خودرا آهسته یا بصورت نوشته به سخنگوی تیم خود یادآوری کنند، مبادا طرف به اشتباه یااختلاف آنان پی ببرد، وازآن به سود خودبهره برداری کند.
برای تصمیم گیریهای تازه ، وآنی ،بهتر است زمانی را برای شور با تیم خود درخواست کنند.
بهتر است فقط سخنگو ، بحث کند ، هیجانی و عصبانی نشوند، به طرف گفتگو احترام بگذارند،نگاهشان به پیرامون،  تک تک افراد خود و طرف روبرو باشد.
خلاصه اینکه ، هم اندیشی، همدلی، هماهنگی و آرامش ، چهار شرط پیروزی هستند.
 
یک شنبه 1 مهر 1397برچسب:, :: 23:19 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 آنچه بر ما گذشت...!  ( ازشکوهی تا بطحایی)


 نادر پورخانی

مصاحبه امشب وزیر محترم آموزش و پرورش  جمعه سی ام شهریورماه ۹۷_  در سیمای جمهوری اسلامی  بی هیچ سببی چندین سیلی ناب بر خاطرات خطیر ِ  معلمی ام نواخت! 
۱_ وزیر محترم با افتخار و تبسم ملیح از نوزده سالگی _ آغاز معلمی خویش _ چه خوش سخن گفت....؟! در اولین ورود به مدرسه از در ِ ورودی معلمین، این معلم جوان وارد می شود و با سیلی ِ ناخوش ِ  ناظم مدرسه استقبال می شود!
بنظر می آید، مدرسه ی مورد نظر دبیرستان باشد!
اگر چنین فرضی درست باشد، سوالم این است که چگونه یک نوزده ساله  معلم ِ دبیرستان می شود....؟! بدون تحصیلات دانشگاهی....؟! باتوجه به سال تولدش _ که خود ذکر کرده است. (۱۳۴۲ ) در نتیجه سال شروع ِ معلمی اش باید مهر ۱۳۶۱ باشد. باز بنا به توضیحات خودش که همیشه معدلی در محدوده ی  ۱۶ داشته_ بیقین با چنین پیشینه ای _  تحصیلات ِ جهشی هم نمی تواند داشته باشد....؟!
۲_ اظهار می فرمود ؛ متوسط حقوق معلمین وزارت متبوعش اکنون  بالای دو و نیم میلیون است! و در پاسخ مجریان تلویزیونی  از کرامت و شرافت معلمی سخن گفت ....و نیز افزایش حقوق آنان در سالهای آتی و نیز از فاصله های طبقاتی در نوع مدارس موجود سخنهای ترش و شیرین گفت....؟!
آنی در هنگام صحبتهایش _ بی اختیار_  همه ی وزرای چهل سالی که بر کرسی وزارت نشستند ؛ از جلوی چشمانم _  سالهای ممتدی که  در ذهنیت خویش داشتم _ با مارش سرد و سقلمه های سخت  به رژه رفتند!
از اولین وزیر بعد از انقلاب _ دکتر غلامحسین شکوهی ، پدر تعلیم و تربیت ایران که به حق قوی ترین وزیر در طول همین چهل سال گذشته بود و هست تا آخرین وزیر _ جناب بطحایی _ که اکنون جلوی چشمانم در سیمای نظام به مصاحبه _ به زبان ِ روز _ نشسته است....؟!
آنچه در این مصاحبه _ من ِ باز نشسته معلمی که هم وزارت فرخ رو پارسای قبل انقلاب ، اعدام شده در آغاز انقلاب را دیده  تا اولین وزیر وزین ِ وزارت آموزش و پرورش _شکوهی نام آشنای کاردان با پیشیه ی تلاش و تدبیر ِ مستمر تا رسیدن به مسند وزارت ،  و تا همین آخری جناب بطحایی که کلام روز را با خنده ها و زبان تصنع _ در نگاهم _  پایه های پوپولیستی لرزانِ ریشه دوانده  در سیاست ِ رنگی  امروز کشور را ، بشدت رنگین تر می نمایاند!
می خواستم بدانم جناب بطحایی نازنین در سن نوزده سالگی با کدامین مدرک و مجویز وارد ِ  فضای آموزشی دبیرستان شده بودند..... ؟!

گویی بطحایی ها در همه ی سالهای بعد از انقلاب یک ارثیه ی خدادادی و یک کارت طلایی ِ جذب و رشد، همیشه همراه  داشتند؛ که دگر معلمین این مرز و بوم که با شرافت و وجدان معلمی ، عاشقانه پا به نهاد مقدس ِ تعلیم و ترببت نهاده بودند؛ نه تنها از آن ارث هیچ نداشتند ؛ بلکه کار و تلاش و پیشینه ی پاک آنان نیز به هیچوجه در چشمان ِ مسولان آن روز تا به امروز اصلا دیده  نشده است؛ و نمی شد....؟!
باید از هنر و استعداد ذاتی جناب  بطحایی ها بسی کتابها نوشت که تا کنون نانوشته مانده است...!

و از کرامت معلم بشیوایی سخن می گویند ؛ و باز نشسته معلمانی را می بینند ؛ باسی سال _ گاه با چهل سال تدریس عاشقانه _ هنوز هم با دو میلیون مستمری، روزهای پایانی عمر را به سیاه ترین شکل ممکن به عدم می سپارند! خنده های شیرین و رخ گلگون وزیر گویی از شدت ذوق و استعداد ذاتی ِ  صدارت، مانع دیدن می شود....؟!

بطحایی ها می توانستند با معدل ۱۶ و در نوزده سالگی ، باگام های استوار تزریقی _ که موروث زبان ِ گفتار و نگاه ِ  رفتار آنان است_ عرصه ی بلند معلمی را از ابتدا تا  انتها چنین رعنا با اعتماد به نفس ِ مانا و ماندگار _  در امتداد ِ تاریخ ادب ایران با آن پیشانی درخشان و پشتوانه ی خروشان _ چنین به خرسندی وخوشحالی ِ ساده انگارانه طی نمایند..؟! 

 
شنبه 31 شهريور 1397برچسب:, :: 10:18 :: نويسنده : *** راه معلم ***

   راه رسیدن به  " زندگی شایسته "


    رسول بداقی

گرچه پرسش "چه می توان کرد؟ " پرسشی بسیار کلی است، اما با توجه به جمیع جهات میتوان پاسخی کلی در چهارچوبی فراگیرارائه داد؟
امروزه زندگی بدون سیاست وسیاست بدون زندگی بویژه درکشورهایی که متکی به منابع طبیعی مانندنفت،گاز ومعادن هستند،دشوار است.
درکشورهایی بااین ویژگی اگرخرافه پرستی هم واردسیاست شود،همه ی زمینه هابرای دیکتاتورپرستی فراهم است.

آسایش وآرامش فرد فرد مردم حتی در دورترین روستاها به اراده ی لحظه ای فرد دیکتاتور بستگی پیدا خواهد کرد.
هنگامی که باقطع یک لحظه برق،به خاطر یک تصمیم سیاسی ، افراد کارشان تعطیل یا خواب و آرامش شان بهم میریزد.
دراین شرایط زندگی بدون سیاست معنا ندارد.

اگر " زندگی_شایسته" را یک بام تصور کنیم،برای ساختن این بام باید نخست  چهار ستون استوار برپا کرد، که هرکدام ازاین ستونها شرایط و برنامه ی ویژه خودرا دارند. 
ستونهای رسیدن به  بام یک "زندگی شایسته" :

الف) ارتباط (پیوند) پایدار 
ب)  آگاهی
پ)  همبستگی
ت)  دموکراسی

ارتباط برای آگاهی ، ارتباط و آگاهی برای همبستگی، ارتباط ،آگاهی و همبستگی برای دموکراسی، دموکراسی برای یک "زندگی شایسته"
همانطور که برهمگان روشن است،از ارتباط تا رسیدن به زندگی شایسته راههای فراوانی درپیش است، که باید رفت.
افراد و گروه های اجتماعی برای گذر از  ارتباط تا رسیدن به زندگی شایسته شیوه های گوناگونی رامی توانند درپیش بگیرند.

 درمسیرارتباط،آگاهی،همبستگی، دموکراسی  تارسیدن به زندگی شایسته، فرآیندهای پیچیده ای درپیش است.
شیوه ی تربیت افراد،نوع نگرش آنان ، نوع جامعه پذیری، هنجارهای اجتماعی ، ادبیات، شخصیتِ افراد و.... داده ها و زمینه هایی هستند، که پیشروان هر جامعه بایدبا درنظر گرفتن این ویژگیها روش مناسبی رابرای ارتباط،آگاهی، همبستگی،دموکراسی وسپس رسیدن به یک زندگی شایسته درپیش بگیرند.

ارتباطِ پایدار(پیوندِ پایدار) نخستین پایه ی  زندگی_شایسته است.

دو گونه ارتباط ضروری به نظر میرسد.

الف) ارتباط بین فردی

ب)ارتباط بین گروهی

هرکل مجموعه ای است از اعضایی که کوچکترین واحد یک کل به حساب می آید.

برای ساختن یک فرش یکپارچه و یکدست وتحقق یک هدف،باید تاروپودی درست شود، گره های بسیاری بر تن آن تاروپود زده شود.

 درهمانندی فرش به بافت اجتماعی و شکل گیری جامعه ای یکدست و هدفمند، می توان دارقالی رابه فرهنگ های کلان جامعه

 تارهارابه خرده فرهنگهای جامعه

 پودهارابه گروههای اجتماعی

گره ها رابه افراد مردم جامعه نسبت داد.

که بایدروشنفکران وپیشروان جامعه ، تک تک گره ها( افراد جامعه) را به پودها( احزاب واصناف) وتارها(خرده فرهنگها) رابه دارقالی( فرهنگهای کلان) پیوند دهند.

 

 آگاهی دومین ستون"  زندگی شایسته"

برای ساختن بام استوارومحکمی به نام " زندگی شایسته"ستون دیگری  به نام "آگاهی" بایدساخت.

امابرای ساختن ستون آگاهی این پرسش مطرح است که :

"چه نوع آگاهی ای، ازطرف چه کسانی و به چه کسانی بایدداده شود؟ "

بشربه علوم بسیار گسترده ای دسترسی داشته ودانستنی های بسیاری درطول تاریخ انباشته است.

اما برای زیستنی درست باید دست کم، ضروری ترین آنهاازطرف همگان به همگان ارائه شود،حقوق اجتماعی،حق اشتغال،حق مسکن، وظایف و تکالیف حاکمان ومردم،اصول انسانی،تاریخ صدساله ی اخیر،روش درست اندیشیدن، قضاوت بی غرض، پرسشگری، وجدان بیدار،توانایی درگفت وشنود، تحمل باور وسخن دیگران، عدم خشونت،حق بهداشت وآموزش درست ورایگان و....

شایسته است این آگاهی ازطرف همه ، برای همه انجام شود، یعنی آزادی در اطلاع رسانی در بین مردم.

 

 اماسومین ستون "  زندگی شایسته" همبستگی است.

ازآنجایی که انسان خود به تنهایی نمی تواند خوشبختی خود رافراهم کند، وبرای سلامتی جسمی و روحی خودنیاز به همنوع دارد،سطح خرد وکلان بهتر است، برای زندگی شایسته دربرخوردبا نیازهای جسمی و روحی خود، همچنین توانایی رویارویی باحاکمیت سیاسی و گروههای ضدانسانی راه همبستگی رادر پیش گیرد.

بزرگترین خطرپبش روی انسان قدرت سیاسی حاکم است،افراد وگروههای اجتماعی برای برتری بر قدرت سیاسی که منابع ثروت وارتباطات رابدست گرفته اند،شایسته است،راه جلوگیری از به بردگی کشیده شدن فردفرد جامعه، قدرت محکمی به نام همبستگی ملی، دربرابرقدرت حاکمان بوجودآورند.

وبدانندکه :

" زورگویی وستم حاکمان به یک شهروند،ستم به همه است."

" حاکمان رفتنی اند،ملت ماندنی"

" قدرت هدفش به بردگی کشیدن همه است."

 

  دموکراسی چهارمین پایه ی " زندگی شایسته"

 است،دموکراسی همان همبستگی ملی است،امااین همبستگی بایداصولی داشته باشد. (عقلانیت)_(مهرورزی وآرامش وآسایش )دومیوه ی دموکراسی هستند.

عقلانیت که یکی ازتوانایی های انسان است،خودیکی ازبزرگترین پایه های دموکراسی میباشد.

اماجامعه ای که مردمش مهرورزی دارند، میتوان گفت درآرامش(امنیت) وآسایش(رفاه) هستند،که به جایگاه مهرورزی رسیده اند.




 
پنج شنبه 15 شهريور 1397برچسب:, :: 20:18 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 متن کامل اعلامیه جهانی حقوق بشر

ديباچه

از آن جا كه شناسايی حيثيت و كرامت ذاتی تمام اعضای خانوادهء بشری و حقوق برابر و سلب ناپذير آنان اساس آزادی ، عدالت و صلح در جهان است؛

از آن جا كه ناديده گرفتن و تحقير حقوق بشر به اقدامات وحشيانه ای انجاميده كه وجدان بشر را برآشفته‌اند و پيدايش جهانی كه در آن افراد بشر در بيان و عقيده آزاد، و از ترس و فقر فارغ باشند، عالی ترين آرزوی بشر اعلا م شده است؛

از آن جا كه ضروری است كه از حقوق بشر با حاكميت قانون حمايت شود تا انسان به عنوان آخرين چاره به طغيان بر ضد بيداد و ستم مجبور نگردد؛

از آن جا كه گسترش روابط دوستانه ميان ملت‌ها بايد تشويق شود؛

از آن جا كه مردمان ملل متحد، ايمان خود را به حقوق اساسی بشر و حيثيت و كرامت و ارزش فرد انسان و برابری حقوق مردان و زنان ، دوباره در منشور ملل متحد اعلا م و عزم خود را جزم كرده‌اند كه به پيشرفت اجتماعی ياری رسانند و بهترين اوضاع زندگی را در پرتو آزادی فزاينده به وجود آورند؛

از آن جا كه دولت‌های عضو ء متحد شده‌اند كه رعايت جهانی و موثر حقوق بشر و آزادی‌های اساسی را با همكاری سازمان ملل متحد تضمين كنند؛

از آن جا كه برداشت مشترك در مورد اين حقوق و آزادی‌ها برای اجرای كامل اين تعهد كمال اهميت را دارد؛

مجمع عمومی اين اعلاميهء جهانی حقوق بشر را آرمان مشترك تمام مردمان و ملت‌ها اعلا م می‌كند تا همهء افراد و تمام نهادهای جامعه اين اعلاميه را همواره در نظر داشته باشند و بكوشند كه به ياری آموزش و پرورش ، رعايت اين حقوق و آزادی‌ها را گسترش دهند و با تدابير فزايندهء ملی و بين المللی ، شناسايی و اجرای جهانی و موثر آن‌هارا چه در ميان مردمان كشورهای عضو و چه در ميان مردم سرزمين‌هايی كه در قلمرو آن‌ها هستند، تامين كنند.

مادهء ١

تمام افراد بشر آزاد زاده می‌شوند و از لحاظ حيثيت و كرامت و حقوق با هم برابراند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و بايد با يكديگر با روحيه ای برادرانه رفتار كنند.

مادهء ٢

هر كس می‌تواند بی هيچ گونه تمايزی، به ويژه از حيث نژاد، رنگ، جنس، زبان، دين، عقيده ء سياسی يا هر عقيده ء ديگر، و همچنين منشا ملی يا اجتماعی، ثروت، ولادت يا هر وضعيت ديگر، از تمام حقوق و همهء آزادی‌های ذكرشده در اين اعلاميه بهره مند گردد.

به علاوه نبايد هيچ تبعيضی به عمل آيد كه مبتنی بر وضع سياسی، قضايی يا بين المللی كشور يا سرزمينی باشد كه شخص به آن تعلق دارد، خواه اين كشور يا سرزمين مستقل، تحت قيمومت يا غير خودمختار باشد، يا حاكميت آن به شكلی محدود شده باشد.

مادهء ٣

هر فردی حق زندگی، آزادی و امنيت شخصی دارد.

مادهء ٤

هيچ كس را نبايد در بردگی يا بندگی نگاه داشت. بردگی و دادوستد بردگان به هر شكلی كه باشد، ممنوع است.

مادهء ٥

هيچ كس نبايد شكنجه شود يا تحت مجازات يا رفتاری ظالمانه، ضد انسانی يا تحقيرآميز قرار گيرد.

مادهء ٦

هر كس حق دارد كه شخصيت حقوقی اش در همه جا به رسميت شناخته شود.

مادهء ٧

همه در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بی هيچ تبعيضی از حمايت يكسان قانون برخوردار شوند. همه حق دارند در مقابل هر تبعيضی كه ناقض اعلا ميهء حاضر باشد، و بر ضد هر تحريكی كه برای چنين تبعيضی به عمل آيد، از حمايت يكسان قانون بهره مند گردند.

مادهء ٨

در برابر اعمالی كه به حقوق اساسی فرد تجاوز كنند ـ حقوقی كه قانون اساسی يا قوانين ديگر برای او به رسميت شناخته است ـ هر شخصی حق مراجعه‌ء موثر به دادگاه‌های ملی صالح را دارد.

مادهء ٩

هيچ كس را نبايد خودسرانه توقيف، حبس يا تبعيد كرد.

مادهء ١٠

هر شخص با مساوات كامل حق دارد كه دعوايش در دادگاهی مستقل و بی طرف، منصفانه و علنی رسيدگی شود و چنين دادگاهی در باره‌ ء حقوق و الزامات وی، يا هر اتهام جزايی كه به او زده شده باشد، تصميم بگيرد.

مادهء ١١

١- هر شخصی كه به بزهكاری متهم شده باشد، بی گناه محسوب می‌شود تا هنگامی كه در جريان محاكمه ای علنی كه در آن تمام تضمين‌های لازم برای دفاع او تامين شده باشد، مجرم بودن وی به طور قانونی محرز گردد.

٢- هيچ كس برای انجام دادن يا انجام ندادن عملی كه در موقع ارتكاب آن، به موجب حقوق ملی يا بين المللی جرم شناخته نمی‌شده است، محكوم نخواهد شد. همچنين هيچ مجازاتی شديدتر از مجازاتی كه در موقع ارتكاب جرم به آن تعلق می‌گرفت، دربارهء كسی اعمال نخواهد شد.

مادهء ١٢

نبايد در زندگی خصوصی، امور خانوادگی، اقامت گاه يا مكاتبات هيچ كس مداخله‌های خودسرانه صورت گيرد يا به شرافت و آبرو و شهرت كسی حمله شود. در برابر چنين مداخله‌ها و حمله‌هايی، برخورداری از حمايت قانون، حق هر شخصی است.

مادهء ١٣

١- هر شخصی حق دارد در داخل هر كشور آزادانه رفت وآمد كند و اقامتگاه خود را برگزيند.

٢- هر شخصی حق دارد هر كشوری ، از جمله كشور خود را ترك كند يا به كشورخويش بازگردد.

مادهء ١٤

١- در برابر شكنجه، تعقيب و آزار، هر شخصی حق درخواست پناهندگی و برخورداری از پناهندگی در كشورهای ديگر را دارد.

٢- در موردی كه تعقيب واقعا در اثر جرم عمومی و غيرسياسی يا در اثر اعمالی مخالف با هدف‌ها و اصول ملل متحد باشد، نمی‌توان به اين حق استناد كرد.

مادهء ١٥

١- هر فردی حق دارد كه تابعيتی داشته باشد.

٢- هيچ كس رانبايد خودسرانه از تابعيت خويش ، يا از حق تغيير تابعيت محروم كرد.

مادهء ١٦

١- هر مرد و زن بالغی حق دارند بی هيچ محدوديتی از حيث نژاد، مليت، يا دين با همديگر زناشويی كنند و تشكيل خانواده بدهند. در تمام مدت زناشويی و هنگام انحلال آن، زن و شوهر در امور مربوط به ازدواج حقوق برابر دارند.

٢- ازدواج حتما بايد با رضايت كامل و آزادانهء زن و مرد صورت گيرد.

٣- خانواده ركن طبيعی و اساسی جامعه است و بايد از حمايت جامعه و دولت بهره مند شود.

مادهء ١٧

١- هر شخصی به تنهايی يا به صورت جمعی حق مالكيت دارد.

٢- هيچ كس را نبايد خودسرانه از حق مالكيت محروم كرد.

مادهء ١٨

هر شخصی حق دارد از آزادی انديشه، وجدان و دين بهره مند شود. اين حق مستلزم آزادی تغيير دين يا اعتقاد و همچنين آزادی اظهار دين يا اعتقاد، در قالب آموزش دينی، عبادت‌ها و اجرای آيين‌ها و مراسم دينی به تنهايی يا به صورت جمعی، به طور خصوصی يا عمومی است.

مادهء ١٩

هر فردی حق آزادی عقيده و بيان دارد و اين حق، مستلزم آن است كه كسی از داشتن عقايد خود بيم و نگرانی نداشته باشد و در كسب و دريافت و انتشار اطلاعات و افكار، به تمام وسايل ممكن، و بدون ملاحظات مرزی، آزاد باشد.

مادهء ٢٠

١- هر شخصی حق دارد از آزادی تشكيل اجتماعات، مجامع و انجمن‌های مسالمت آميز بهره مند گردد.

٢- هيچ كس را نبايد به شركت در هيچ اجتماعی مجبور كرد.

مادهء ٢١

١- هر شخصی حق دارد كه در اداره‌ء امور عمومی كشور خود، مستقيما يا به وساطت نمايندگانی كه آزادانه انتخاب شده باشند، شركت جويد.

٢- هر شخصی حق دارد با شرايط برابر به مشاغل عمومی كشور خود دست يابد.

مادهء ٢٢

هر شخصی به عنوان عضو جامعه، حق امنيت اجتماعی دارد و مجاز است به ياری مساعی ملی و همكاری بين المللی، حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ضروری برای حفظ حيثيت و كرامت و رشد آزادانهء شخصيت خودرا، با توجه به تشكيلا ت و منابع هر كشور، به دست آورد.

مادهء ٢٣

١- هر شخصی حق دارد كار كند، كار خود را آزادانه برگزيند، شرايط منصفانه و رضايت بخشی برای كار خواستار باشد و در برابر بیكاری حمايت شود.

٢- همه حق دارند كه بی هيچ تبعيضی، در مقابل كار مساوی، مزد مساوی بگيرند.

٣- هركسی كه كار می‌كند حق دارد مزد منصفانه و رضايت بخشی دريافت دارد كه زندگی او و خانواده اش را موافق حيثيت و كرامت انسانی تامين كند و در صورت لزوم با ديگر وسايل حمايت اجتماعی كامل شود.

٤- هر شخصی حق دارد كه برای دفاع از منافع خود با ديگران اتحاديه تشكيل دهد و يا به اتحاديه‌های موجود بپيوندد.

مادهء ٢٤

هر شخی حق استراحت، فراغت و تفريح دارد و به ويژه بايد از محدوديت معقول ساعات كار و مرخصی‌ها و تعطيلا ت ادواری با دريافت حقوق بهره مند شود.

مادهء ٢٥

١- هر شخصی حق دارد كه از سطح زندگی مناسب برای تامين سلامتی و رفاه خود و خانواده اش، به ويژه از حيث خوراك، پوشاك، مسكن، مراقبت‌های پزشكی و خدمات اجتماعی ضروری برخوردار شود. همچنين حق دارد كه در مواقع بیكاری، بيماری، نقص عضو، بيوگی، پيری يا در تمام موارد ديگری كه به عللی مستقل از ارادهء خويش وسايل امرار معاشش را از دست داده باشد، از تامين اجتماعی بهره مند گردد.

٢- مادران و كودكان حق دارند كه از كمك و مراقبت ويژه برخوردار شوند. همهء كودكان، اعم از آن كه در پی ازدواج يا بی ازدواج زاده شده باشند، حق دارند كه از حمايت اجتماعی يكسان بهره مند گردند.

مادهء ٢٦

١- هر شخصی حق دارد كه از آموزش و پرورش بهره مند شود. آموزش و پرورش، و دست كم آموزش ابتدايی و پايه، بايد رايگان باشد. آموزش ابتدايی اجباری است. آموزش فنی و حرفه ای بايد همگانی شود و دست يابی به آموزش عالی بايد با تساوی كامل برای همه امكان پذير باشد تا هركس بتواند بنا به استعداد خود از آن بهره مند گردد.

٢- هدف آموزش و پرورش بايد شكوفايی همه جانبهء شخصيت انسان و تقويت رعايت حقوق بشر و آزادی‌های اساسی باشد. آموزش و پرورش بايد به گسترش حسن تفاهم، دگرپذيری و دوستی ميان تمام ملت‌ها و تمام گروه‌های نژادی يا دينی و نيز به گسترش فعاليت‌های ملل متحد در راه حفظ صلح ياری رساند.

٣- پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش برای فرزندان خود، برديگران حق تقدم دارند.

مادهء ٢٧

١- هر شخصی حق دارد آزادانه در زندگی فرهنگی اجتماع، سهيم و شريك گردد و از هنرها و به ويژه از پيشرفت علمی و فوايد آن بهره مند شود.

٢- هركس حق دارد از حمايت منافع معنوی و مادی آثار علمی، ادبی يا هنری خود برخوردار گردد.

مادهء ٢٨

هر شخصی حق دارد خواستار برقراری نظمی در عرصه‌ء اجتماعی و بين المللی باشد كه حقوق و آزادی‌های ذكرشده در اين اعلاميه را، به تمامی تأمين و عملی سازد.

مادهء ٢٩

١- هر فردی فقط در برابر آن جامعه ای وظايفی برعهده دارد كه رشد آزادانه و همه جانبهء او را ممكن می‌سازد.

٢- هركس در اعمال حقوق و بهره گيری از آزادی‌های خود فقط تابع محدوديت‌هايی قانونی است كه صرفا برای شناسايی و مراعات حقوق و آزادی‌های ديگران و برای رعايت مقتضيات عادلانه‌ء اخلاقی و نظم عمومی و رفاه همگانی در جامعه ای دموكراتيك وضع شده اند.

٣- اين حقوق و آزادی‌ها در هيچ موردی نبايد بر خلاف هدف‌ها و اصول ملل متحد اعمال شوند.

مادهء ٣٠

هيچيك از مقررات اعلاميه‌ء حاضر نبايد چنان تفسير شود كه برای هيچ دولت، جمعيت يا فردی متضمن حقی باشد كه به موجب آن برای از بين بردن حقوق و آزادی‌های مندرج در اين اعلاميه فعاليتی انجام دهد يا به عملی دست بزند.

 

یک شنبه 21 مرداد 1397برچسب:, :: 23:49 :: نويسنده : *** راه معلم ***

  وظیفه ی اجتماعی معلمان درکلاس درس درشرایط کنونی چیست؟


    رسول بُداقی

معلمان بخشی از جامعه هستند که به خاطر ارتباط نزدیک شان با قشر جوان ونوجوان جامعه سخن و رفتارشان بسیار مهم و تاثیر گذار است.
جوانان و نوجوانان هم بخشی از جامعه هستند که بخاطر ویژگی هایی مانند، "انرژی بالا وآینده ساز بودن" بسیار مهم هستند.
"نفوذ سخنِ" معلم، به اندیشه و باور دانش آموز شکل می دهد ،و می تواند آنان را درمسیرنیکِ مورد نظرخویش راهنمایی کند. 
برای کمتر قشری فراهم می شود، که جوانان "پر انرژی وآینده ساز" را روزی چند ساعت در اختیار داشته باشند ، آنطور که دراختیار معلمان هست.
معلمان دو گونه برنامه ریزی برای آموزش اندیشه های خیرخواهانه ی خود به دانش آموزان می توانند داشته باشند.
یکی برنامه ریزی #بلند_مدت و آموزه های اساسی مانند تفکر فلسفی ، منطقی ،ریاضی ، هنری و...
 دیگری برنامه ریزی #کوتاه_مدت باتوجه به شرایط کوتاه مدت کشور، مانند نشان دادن واکنش به مسائل سیاسی اجتماعی روزانه یا ماهانه .
معلمان می توانند نه فقط کتابهای درسی را ، بلکه اندیشه ی نیکخواهانه ی خود را به دانش آموزان منتقل کنند.
اما این نفوذ سخن،واین امکان، نیاز به اندیشه ی وبرنامه ریزی مهمی دارد.
معلم خود باید اندیشه ای داشته باشد، که به آنان منتقل کند، این اندیشه می تواند دستاورد دو بخش باشد.
 یکی #تجربه ی_شخصی 
 دوم #مطالعه
تاریخ ،ادبیات، فلسفه، منطق، جامعه شناسی ،علوم اجتماعی و...از جمله ی این آموزه ها هستند.

اما برگردیم به سخن امروز معلم .
باتوجه به شرایط امروزیِ جامعه ،معلمان وظیفه اجتماعی دارند که:
۱. به دانش آموزان یادآوری کنند، از افتادن پشت سر نیروها،افراد واحزاب ناشناخته ای که حتی یک تن از آنان را از نزدیک نمی شناسند، پرهیز کنند،
بویژه کسانی که در خارج ازکشور بر طبل نابودی می کوبند.
 وبرای هیچ حزبی که با آنان ارتباط داخلی ندارند، عملاکاری انجام ندهند.

۲. درصورت بروز اغتشاشات از گرفتن هرگونه اسلحه به سوی هموطنان، خود داری کنند.زیراخشونت نتیجه اش خشونت بیشتر است.
معلم شایسته است خود منبع مورد قبول آگاهی و اطلاعات دانش آموز باشد،حتی در روزهای تعطیلی باآنان درارتباط باشد.
معلم شایسته است، به دانش آموز چهار چوبی را نشان دهد که بتواند خوب و بدگروههای اجتماعی راخود تشخیص دهد.
نمونه:
الف) به دانش آموز بیاموزد که آزار وضرب وشتم هموطنان بدون تشکیل دادگاه صالحه اشتباه است،و نتیجه ی ناخوشآیندی برای آینده ی جامعه دارد.وهرگز نباید خون کسی را ریخت.

ب) در جامعه حق هر شهروندی است، که حرف خودش را بدون ازبین بردن حق دیگران بیان کند، مگر کسانی که ستمگری آنان ثابت شده است.

پ) معلم شایسته است، دانش آموزان را با اعلامیه ی جهانی حقوق بشرو میثاق های بین المللی آشنا کند.

ت) معلم شایسته است در سر کلاس به دانش آموزان یادآوری کند، داشتن شغل آبرومند و حقوق کافی حق هر ایرانی است.

ث) معلم شایسته است ، درسر کلاس اصول ۱۹ تا ۴۲ قانون اساسی کشور رابرای دانش آموزان بخواند.

ج) معلم شایسته است، روش کار گروهی را به دانش آموزان بیاموزد، حتی خودش در برنامه ی کوهنوردی یا هنری ورزشی باآنان همراهی کند.

چ) معلم شایسته است، به دانش آموزان بیاموزد، آموزش رایگان واستاندارد،حق همه ی کودکان و جوانان ایران است.(اصل ۳۰ قانون اساسی)

ح) معلم شایسته است، نوعدوستی ، دوست داشتن محیط زیست و حیوانات ،همچنین نقش واهمیت این ها را در خوشبختی انسان به دانش آموزان بیاموزد.

خ) هرگز شایسته نیست، معلم به خاطر دریافت حقوق پایین از تدریس و وظیفه ی اجتماعی خودکوتاهی کند.
چهار شنبه 17 مرداد 1397برچسب:, :: 17:2 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

قانون فعالیت احزاب، جمعیت ها و انجمن های سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته شده

 

‌فصل اول - تعاریف

‌ماده 1 - حزب، جمعیت، انجمن، سازمان سیاسی و امثال آنها تشکیلاتی است که دارای

مرامنامه و اساسنامه بوده و توسط یک گروه اشخاص‌حقیقی معتقد به آرمانها و مشی

سیاسی معین تأسیس شده و اهداف، برنامه‌ها و رفتار آن به صورتی به اصول اداره کشور

و خط مشی کلی نظام‌جمهوری اسلامی ایران مربوط باشد.

‌ماده 2 - انجمن، جمعیت، اتحادیه صنفی و امثال آن تشکیلاتی است که به وسیله

دارندگان کسب یا پیشه یا حرفه و تجارت معین تشکیل شده،‌اهداف، برنامه‌ها و رفتار

آن به گونه‌ای در جهت منافع خاص مربوط به آن صنف باشد.

‌ماده 3 - انجمن اسلامی هر واحد اداری، آموزشی، صنفی، صنعتی و یا کشاورزی تشکیلاتی

است مرکب از اعضای داوطلب همان واحد که هدف‌آن شناختن و شناساندن اسلام، امر به

معروف و نهی از منکر و تبلیغ و گسترش انقلاب اسلامی باشد.

‌ماده 4 - انجمن اقلیتهای دینی موضوع اصل 13 قانون اساسی تشکیلاتی است مرکب از

اعضای داوطلب همان اقلیت دینی که هدف آن حل‌مشکلات و بررسی مسائل دینی، فرهنگی،

اجتماعی و رفاهی ویژه آن اقلیت باشد.

‌ماده 5 - منظور از کلیه گروههای مذکور در مواد بعدی این قانون "‌احزاب، جمعیتها،

انجمنهای سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای‌دینی شناخته شده" موضوع اصل

26 قانون اساسی می‌باشد.

‌فصل دوم - حقوق گروهها

‌ماده 6 - فعالیت گروهها آزاد است مشروط بر این که مرتکب تخلفات مندرج در بندهای

ماده (16) این قانون نگردند.

‌تبصره 1 - کلیه گروهها موظفند مرامنامه، اساسنامه، هویت هیأت رهبری خود و تغییرات

بعدی آنها را به اطلاع وزارت کشور برسانند.

‌تبصره 2 - برگزاری راهپیمایی‌ها با اطلاع وزارت کشور بدون حمل سلاح در صورتی که

به تشخیص کمیسیون ماده 10 مخل به مبانی اسلام نباشد‌و نیز تشکیل اجتماعات در

میادین و پارکهای عمومی با کسب مجوز از وزارت کشور آزاد است.

‌ماده 7 - کلیه اعضای ساواک منحله، فراماسونها، کسانی که در فاصله 28 مرداد 1332

تا 22 بهمن 1357 به وزارت رسیده و یا به عضویت مجلس‌سنا یا شورای ملی درآمده‌اند،

گردانندگان رژیم سابق و حزب رستاخیز و کسانی که به موجب احکام دادگاهها طبق موازین

اسلامی از حقوق اجتماعی‌محروم شده و یا می‌شوند از حق تأسیس جمعیت و حزب سیاسی و

یا شرکت در هیأت رهبری آن محرومند.

‌ماده 8 - به وزارت کشور اختیار داده می‌شود با رعایت این قانون نسبت به ثبت

گروهها و صدور پروانه برای آنها اقدام نماید.

‌ماده 9 - پرونده مربوط به تقاضای صدور پروانه که طبق آیین‌نامه اجرایی این قانون

تنظیم می‌شود حداکثر ظرف یک ماه وسیله وزارت کشور به‌کمیسیون ماده (10) این قانون

احاله و پس از تصویب کمیسیون ظرف 10 روز پروانه گروهها با امضاء وزیر کشور صادر

خواهد شد.

‌ماده 10 - به منظور صدور پروانه جهت متقاضیان و نظارت بر فعالیت گروهها و انجام

وظایف مصرحه در این قانون کمیسیونی به شرح زیر در‌وزارت کشور تشکیل می‌گردد:

1 - نماینده دادستان کل کشور.

2 - نماینده شورای عالی قضایی.

3 - نماینده وزارت کشور.

4 - دو نماینده به انتخاب مجلس شورای اسلامی از بین داوطلبانی که از داخل مجلس و

خارج آن به معرفی یکی از نمایندگان حداکثر تا یک هفته‌قبل از انتخابات کتباً به

کمیسیون داخلی معرفی شده باشند، تاریخ انتخابات حداقل 15 روز قبل توسط رئیس مجلس

در جلسه علنی اعلام خواهد شد.

‌تبصره 1 - نمایندگان مذکور باید ظرف یک ماه از تاریخ تصویب این قانون انتخاب و به

وزارت کشور معرفی شوند و وزیر کشور حداکثر تا ده روز‌پس از آن موظف به تشکیل اولین

جلسه کمیسیون می‌باشد.

‌تبصره 2 - نمایندگان فوق‌الذکر برای مدت دو سال انتخاب می‌شوند.

‌تبصره 3 - کمیسیون می‌تواند از نمایندگان سایر سازمانها و افراد صاحب نظر جهت

مشاوره دعوت به عمل آورد. جلسات کمیسیون با حضور دو‌سوم اعضاء رسمیت یافته و

تصمیمات آن با اکثریت مطلق مجموع اعضاء کمیسیون معتبر خواهد بود.

‌تبصره 4 - هزینه کمیسیون از محل اعتبارات وزارت کشور (‌برنامه امور سیاسی و

اجتماعی) تأمین می‌گردد.

‌ماده 11 - اساسنامه و مرامنامه گروهها پس از صدور پروانه باید به هزینه مؤسسین در

روزنامه رسمی چاپ و منتشر گردد.

‌ماده 12 - کمیسیون مذکور در ماده (10) موظف است به پرونده‌های رسیده به نوبت

رسیدگی نماید و در صورتی که پس از رسیدن نوبت ظرف سه‌ماه بدون ارائه دلیل اعلام

نظر ننماید وزارت کشور موظف است پروانه درخواست شده را صادر کند.

‌ماده 13 - مرجع رسیدگی به شکایات گروهها از کمیسیون موضوع ماده (10) محاکم دادگستری با رعایت اصل 168 قانون اساسی می‌باشد و رأی‌صادره قطعی است.

 

‌ماده 14 - گروههای متقاضی پروانه باید در اساسنامه و مرامنامه خود صراحتاً التزام خود را نسبت به قانون اساسی جمهوریاسلامی ایران بیان‌کنند.

‌ماده 15 - هر گونه تغییری در هیأت رهبری، مرامنامه و اساسنامه گروهها باید به

کمیسیون موضوع ماده (10) اعلام و توسط آن مورد رسیدگی قرار‌گیرد.

‌تبصره 1 - چنانچه تغییرات اعلام شده موضوع ماده (15) موجب مغایرت اساسنامه و یا

مرامنامه گروه با ماده (14) بشود یا بعضی از اعضای‌هیأت رهبری مشمول ماده (8) گردد

کمیسیون ماده (10) پروانه گروه را توقیف خواهد نمود.

‌تبصره 2 - ظرف یک ماه از تاریخ ابلاغ توقیف و یا اعلان آن در یکی از روزنامه‌های

کثیرالانتشار، گروهی که پروانه او توقیف شده است می‌تواند به‌دادگاه شکایت کند.

دادگاه ظرف سه ماه رسیدگی نموده رأی قطعی صادر خواهد نمود.

‌ماده 16 - گروههای موضوع این قانون باید در نشریات، اجتماعات و فعالیتهای دیگر

خود از ارتکاب موارد زیر خودداری کنند:

‌الف - ارتکاب افعالی که به نقض استقلال کشور منجر شود.

ب - هر نوع ارتباط، مبادله اطلاعات، تبانی و مواضعه با سفارتخانه‌ها، نمایندگیها،

ارگانهای دولتی و احزاب کشورهای خارجی در هر سطح و به‌هر صورت که به آزادی،

استقلال، وحدت ملی و مصالح جمهوری اسلامی ایران مضر باشد.

ج - دریافت هر گونه کمک مالی و تدارکاتی از بیگانگان.

‌د - نقض آزادیهای مشروع دیگران.

ه - ایراد تهمت، افتراء و شایعه پراکنی.

‌و - نقض وحدت ملی و ارتکاب اعمالی چون طرح‌ریزی برای تجزیه کشور.

‌ز - تلاش برای ایجاد و تشدید اختلاف میان صفوف ملت با استفاده از زمینه‌های متنوع

فرهنگی و مذهبی و نژادی موجود در جامعه ایران.

ح - نقض موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی.

ط - تبلیغات ضد اسلامی و پخش کتب و نشریات مضره.

ی - اختفاء و نگهداری و حمل اسلحه و مهمات غیر مجاز.

‌ماده 17 - در صورتی که فعالیت تشکیلاتی یک گروه منشاء تخلفات مذکور در ماده 16

باشد کمیسیون می‌تواند بر حسب مورد به تفصیل زیر عمل‌نماید:

1 - تذکر کتبی

2 - اخطار

3 - توقیف پروانه

4 - تقاضای انحلال از دادگاه

‌ماده 18 - بودجه گروهها باید از طرق مشروع و قانونی تأمین و به شکل مشروع و

قانونی صرف گردد.

‌تبصره - درآمد و هزینه گروههای پروانه‌دار باید در دفاتر قانونی ثبت شود و در

پایان سال مالی برای بررسی در اختیار کمیسیون ماده (10) قرار گیرد.

‌ماده 19 - شورای عالی قضایی موظف است ظرف یک ماه از تاریخ تصویب این قانون لایحه

تشکیل هیأت منصفه محاکم دادگستری موضوع اصل168 قانون اساسی را تهیه و با رعایت اصل

74 قانون اساسی تقدیم مجلس نماید.

‌قانون فوق مشتمل بر نوزده ماده و نه تبصره در جلسه روز شنبه هفتم شهریور ماه یک

هزار و سیصد و شصت به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده‌و شورای محترم نگهبان آن را 

تأیید نموده است.

 

‌رئیس مجلس شورای اسلامی - اکبر هاشمی

پنج شنبه 13 مرداد 1397برچسب:, :: 1:0 :: نويسنده : *** راه معلم ***

نگاه تی گل


داستان / یوسف لطفی نیا /  16 ساله / از خراسان رضوی

 

ماشین را که دایی محمد از پارکینگ بیرون آورد، متوجه نگاه "تی گل" شدم. خودش دور بود اما سنگینی نگاهش مرا وادار می کرد که چشمانم به او دوخته شود. مانتوی سفید و سبز همیشگی اش را پوشیده بود. همان که روز تولدم همرنگ پیراهنم تنش بود. بوق ماشین دایی محمد سرم را از سمت تی گل چرخاند. با دست اشاره کرد بنشینم صندلی عقب. نشستم و درا را بستم. در قرچ قرچ میکرد. ازاین پراید فکسندنی هر صدایی ممکن بود. دایی قرار بود درستش کند اما انگار قسط هایش مهم تر است. گردنم را کج کردم تا تی گل را ببینم. این بار نبود. دایی صدایم زد: "یوسف! حواست هست؟" دایی محمد تنها دایی است که از پسوند و پیشوند های مضحک و تعارف گونه استفاده نمی کند. فقط می گوید یوسف! نه بیشتر نه کمتر! دستی به فرق کچلش کشید و گفت: "قطعی آب رسید به چهار ماه پسر. نمیدونم دیگه باید چه گلی به سرم بگیرم. یکطرف زنم و اون بدبختی توی شکمش. یکطرفم روزه ی سکوت آقاجان." دماغش را بالا کشید :"جان مادرت اون بشکه هارو سفت بچسب و گرنه از اینی که هستیم بدبخت تر میشیم." با لحن مطمئن پاسخ دادم:" حواسم هست، حواسم هست." اطراف خشک شده بود و خبری از دار و درختی که شهرداری هر سال کمترش میکرد، نبود. این بار واقعا چیزی نبود. هیچ چیز. نه زندگی و نه امید. فقط هر از گاهی یکی از خانه اش بیرون می آید و سیگار مانده ای می سوزاند و تشنگی اش را اینگونه سیراب میکند. دایی دوباره به حرف آمد:" خوب گوش کن بچه جان! وقتی رسیدیم نه با کسی حرف میزنی نه سرتو بالا میاری. فقط بشکه ها رو پر میکنی هرکیم بهت نزدیک شد میدویی سمت ماشین. باشه؟ دیگه نمیخوام بلایی که سر تی گل اومد،سر تو هم بیاد دایی." -کدوم بلا دایی؟ من که هر روز تی گل رو سالم سرحال می بینم. دایی محمد از توی آینه نگاه معناداری کرد و پایش را محکم تر روی پدال گاز فشار داد. به خودم که آمدم، اطرافم از حالت شهر بی و آب و علف در آمده بود. تنها جاده بود و کابل های پایین و بالای تلفن. سر و صدای دایی مرا بیدار کرد. داشت می کوبید روی فرمان و می گفت که بنزین تمام شده و چاره جز ایستادن نداریم. این مدل حرکاتش را میشناسم. کلافه است. مغزش نیکوتین کم آورده و گمان میکنم چای برايش کافی باشد. زد و پیاده شد تا از صندوق چیزی که من نمیدانم، بردارد. من هم از ماشین پایین آمدم. انگار پراید دایی دارد کمی نفس میکشد. منم همینطور. سرم را چرخاندم تا دایی را ببینم. از پشت صندوق فقط پاهایش دیده میشد و نیم تنه اش کاملا داخل صندوق بود. شبیه موقعی که با آقاجان میرفت سدکارده و ماشینش را از جوجه تا خرخره پرمیکرد. دایی فلاسک را سمتم گرفت و اشاره کرد که خالیش کنم روی خاک و خولا! فلاسک را برگرداندم و تکاندمش. بخار سردی از آبش بلند شد. بوی ماندگی میداد. سرم را بالا اوردم تا برگردم سمت ماشین. بازهم دیدمش! تی گل. تی گل خودم. آن طرف خاکی. خیلی دورتر از مسیر جاده. همانطور ایستاده و چشمانش به من بود. ظاهرش با صبح فرق میکرد. مانتواش قرمزی بیشتری داشت و چیزی سرش نبود. پیچ بافته شده ی موهای مشکی اش از اینجا واضح به نظر می رسید. معلوم تر از هر زمان دیگری که در دو قدمیم با دستمال رنگی، محلی می رقصید و من هم از زیر شالش موهایش را میدیدم. آن زمان نگاه های کش دار مامان مرا از لمس او دور می کرد و حالا، فریاد های بلند دایی محمد که از پشت به سرم کوبیده میشد. چشمانم را انداختم سمت صدای دایی و گفتم:" من دارم تی گلو اون طرف خاکی میبینم." با دست، تپه کوچک خاکی را نشان دادم:" اونجا دایی. اونجا!" آن جا اما هیچ چیز نبود. جز همان تپه خاکی! جز همان سایه ی از بین رفته ی تی گل! این بار اما دایی محمد قبل از اینکه چیزی بگوید، آمد طرفم و شانه هایم را محکم گرفت و آرام، طوری که باد صدایش را با خود میبرد، گفت:" یوسف! نه اونجا و نه هیچ جای دیگه ای تی گل نیست. یوسف تو کجا داری سیر میکنی واسه خودت؟!" شانه هایم را رها کرد:"تی گل مرده میفهمی؟ این بی آبی اونو کشت. تو روهم میکشه. منتظر همینی؟" حرف های دایی با کلمات جدا جدا در سرم می چرخید و به هم وصل نمیشد. نمیخواست که بشود. نمیخواست چیزی را که امروز صبح و آن جا و چهار روز مداوم میبیند را اسمش بگذارد توهم! دوباره به تپه نگاه کردم. تی گل همانجاست. آری. درست روی تپه و دستانش با ریتم باد توی هوا می چرخند. نباید، نباید این حسرت های درونم دو برابر میشد. پیش از آنکه دایی دوباره چیزی بگوید، منتظرش نماندم و دویدم به طرف تی گل. قدم به قدم که به او نزدیک تر میشدم، چهره و لبخندش و دندان خندان یک دستش بیشتر نمایان میشد و به همان اندازه خاطراتش در ذهنم محو! به ابتدای تپه که رسیدم، صبر نکرد. او هم دوید. دوید تا دورتر شود. به بالای تپه رفتم تا مسیر قدم هایش را ببینم. انگار خیلی زودتر پایین تپه منتظرم بود. ایستاده و فقط به من لبخند میزد. لبخند های ناتمام! تا خواستم پایم را برای قدم بعدی بگذارم، زیر گامهایم سفت شده بود. نمیتوانستم حرکت کنم، فقط پایین تر کشیده میشدم. سقوط، در باتلاقی که حالا تنها مرا می خواست. تی گل را بلند صدا زدم و پرسیدم:" منو کجا داری میبری؟" با خنده جواب داد :" پیش خودم! بقیه رو هم پیش زندگیشون." این را که شنیدم تمام چشمانم از لجن پرشد اما او رودخانه ای را نشان میداد که درست از کنار پایش میگذشت و آب داشت.

                                                                                  پایان 

پنج شنبه 4 مرداد 1397برچسب:, :: 8:11 :: نويسنده : *** راه معلم ***

آیاسران کانونهای صنفی معلمان می دانند؟

 رسول بُداقی

آتش تهیه چیست؟

نظامیها و کسانی که با جبهه ی جنگ آشنایی دارند ، معنای واژه ی " آتش تهیه" را بهتر متوجه می شوند، بویژه کسانی که عملا آتش تهیه را تجربه کرده اند ، نه تنها این موضوع را خوب می فهمند بلکه آنرا احساس می کنند. در میدان جنگ وقتی یکی از طرفین قصد حمله به نیروی مقابل را دارد، یک ساعت پیش از حمله ی نهایی پیاده نظامِ خود، مواضع دشمن را با همه ی قوای توپخانه زیر آتش توپ وتانک و راکت می گیرد، بطوریکه در عرض نیم ساعت دود و غبار،همچون مه اطراف را تا شعاع چند کیلومتری پر می کند،وبه هرطرف نگاه می کنی آتش است،این کار چند هدف دارد. یکی اینکه رعب و وحشت تمام وجود سربازان دشمن را فرا می گیرد ، تاآنجاکه تشخیص جهت های چهارگانه را هم از دست می دهند. دوم مغز فرماندهان دشمن را ازکار می اندازد. سوم مهمات دشمن را نابود کرده و یا دسترسی به آنرا دشوار می کند. موضوع آتش تهیه را در ذهن داشته باشیم ، تا برگردیم به قدرت مذاکره در علم سیاست. قدرت نُطق بشر توانایی است ،که انسان را از سایر موجودات جدا کرده است، مرکزکنترل همه ی رفتارها ،کنش و واکنش های بشر مغز اوست، زبان وسخنوری به راحتی وبدون حرکت فیزیکی می تواند بر مغز اثر نهایی را گذاشته و آنرا از کاربیندازد. وقتی مغز ازکار افتاد یا ضعیف شد، دست وپا نمی توانند هیچ کاری انجام دهند. منظور از زبان فقط تکه ماهیچه ای در دهان نیست، چشم،ابرو، پیشانی، تنفس، ضربان قلب،حالت قرار گرفتن دست وپا و... نیز بیان کننده ی حالت درون انسان هستند. وتا اندازه ای ذهن وافکار فرد را برای طرف گفت وگو روشن می کنند. توانایی سخنوری و زبانِ حرکات بدن برای سیاستمدارانِ حرفه ای نقش مهمی در پیروزی یا شکست در مذاکرات دارد. پای میز مذاکره نشستن مرحله ای از جنگ بین دو نیروست،سربازان درمیدان جنگ خونین جان می دهند،یا جانفشانی می کنند، تا قدرت سیاستمداران خودرا درپای میز مذاکره افزایش دهند. میز مذاکره ای که کوچکترین رفتار مذاکره کنندگان برای حریف، پیامی ویژه دارد، نوع لبخند،شیوه ی نگاه کردن،باز کردن دکمه های کت بدون توجه به گرمی یاسردی فضای مذاکره، پایین آوردن عینک، گذاشتن دست بطور ضربدری روی سینه، تُنِ صدا وهمه ی رفتارهای فرد مذاکره کننده به آن طرف مذاکره پیام شکست یا پیروزی ، سردرگمی ، کلافگی ، خستگی، وا دادگی یا تسلیم ، را فریاد میزند. اما مقایسه ی اینهابا فعالیت های صنفی معلمان : دراین مقایسه هدف از تجمعات یا تحصناتِ معلمان باید بالا بردن قدرت مذاکره در توازن قدرت سیاسی باشد. یعنی به نوعی پیام تجمعات وتحصنات معلمان پیام همان آتش تهیه را برای سیاستمداران دارد. معلمان تجمع می کنند،تهدید، دستگیر و زندانی می شوند،قطع نان می شوند خانواده های آنان سالها زیر ذره بین امنیتی ها هست، برای اینکه قدرت چانه زنی سران کانونهارا بالا ببرند. اما... آیا سران کانونها می دانند مذاکره چیست؟ آتش تهیه چه پیامی دارد؟ پیش شرط مذاکره چیست؟ کی؟ کجا؟ برای چه ؟وبا چه مهره هایی باید مذاکره کرد؟ آیا سران کانونهای صنفی معلمان می دانند،در میز مذاکره چه کسی شایستگی نشستن روبروی آنان ،وچه کسی توانایی نشستن در کنار آنان را دارد؟ آیا می دانند میز مذاکره بازی بامهره های پلاستیکی شطرنج نیست ،بلکه تا رسیدن به آنجا خونهاریخته شده، زندانها، تبعیدها،قطع نانها و محرومیتها کشیده شده؟ آیا سران کانونهای صنفی معلمان می دانند، کسی که درمیز مذاکره روبروی آنان نشسته است ، از دید ارزشهای سیاسی / اجتماعی باید هموزن آنان باشد؟ یا مهره ای قابل بوده ،و درعمل به وعده هایی که می دهد توانایی لازم را داشته باشد؟ آیا سران کانونهای صنفی معلمان می دانند حتی انتخاب مکان مذاکره پیام ویژه ای دارد؟ آیا سران کانونهای صنفی معلمان می دانند، دیدارهای رسمی وغیر رسمی هرکدام،شعله ایست ، درشب تاریک که موقعیت، برنامه و توانایی آنان را در جبهه ی خود به دشمن نشان می دهد؟ اما.... سیاستمداران حاکم این را خوب آموخته اند. معلمان را بوسیله ی کانونها ی صنفی محک زده و در تصمیم گیریهای بعدی باآنان برخورد لازم را انجام می دهند.

چهار شنبه 3 مرداد 1397برچسب:, :: 21:32 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

 نقدی برآموزش وپرورش ایران

جوادلعل محمدی / معلم

من نمی دانم که خانواده های قربانیان تجاوز جنسی چه رنجی می کشند،اما افشای فاجعه ی تجاوزبه دانش آموزان  در بهار 97 و رسیدگی به این قصه ی پر غصه در پشت درهای بسته ، تمام ماجرا نیست . تجاوز به 6 دانش آموز دبستانی در سال 93، تجاوز مربی ورزش به 14 دانش آموز در جنوب تهران در سال 95 ، ماجرای ندای 9 ساله در زنجان ، تجاوز به دختر بچه ای در ارومیه توسط سرایدار در سال 96 و مکرر شدن بی اخلاقی های هر روزه در جامعه ، دلالتی روشن بر سبک شمردن آموزش و سبکسری ساختارهای رسمی قدرت در ایران است .
 دکتراصغرپور می نویسد و فرمانده ناجا می گوید که در سال گذشته ، از قریب به 1000 پرونده ی آمار تجاوز جنسی ثبت شده در ایران ؛ 60 درصد مربوط به پسران و 40 درصد مربوط به دختران است! و این در حالی است که آقای دکتر اقلیما رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران ، آمار غیر رسمی را بیش از اینها می داند . باورم این است که این آمار شگفتی آور ناشی از عدم آموزش جنسی ، مکتوم نگه داشتن و فرافکنی مسئولانی است  که خم به ابرو نمی آورند و مشخص نیست کی وقت آن می رسد تا دوجمله بنویسند و دست کم بگویند : من شرمنده ام که نتوانستم ،امنیت وارامش برقرار کنم، پس استعفا میدهم ....
 در چرائی و واکاوی این ماجراهابایدبه این مسئله ی اساسی اشاره شود،که کشور ایران داری سیستمی ایدئولوژیک و سنتی است،با آموزه های باز و دموکراتیک در چهارچوب استاندارد مطلوبِ جهانی فاصله ی بسیاری دارد.  واقعیت این است که فلسفه واصول تعلیم و تربیت درکشور ایران در 40 سال گذشته درصدد تحمیل یک نوع دینداری خاص و تبدیل کردن دانش آموزان به سربازان ایدیولوژیک و بی مغز بوده است، که از سوی نظام سیاسی حاکم ، اعمال می شود تا ثابت کند:
 " هر آنکه کشته نشد از قبیله ما نیست."
 آمارهای ارائه شده،میوه ی تلخِ جامعه‌ای است که در آن محدودیتهای  تربیتی، نظام آموزشی معیوب وناکارآمد را فراهم کرده است که باپنهان کردن آموزش‌های صحیح وتابوکردن مسائل جنسی می خواهدازآن پیام خجسته ی دینی استخراج کند .
 دردناک است که بر اساس آمار،کشور ایران 4 میلیون کودک بازمانده از تحصیل دارد و یک ونیم میلیون نفرآنان بعلت فقر به کودکان کار تبدیل می شوند و به 50 درصد آنان تجاوز می شود! دردناک ترآنکه به گزارش دیده بانِ ایران ، بیش از 17 درصد ازدواج های ثبت شده در هر سال متعلق به کودکانی است که بیشترآنان بعد ها مادران بیوه نام می گیرند . 
تأثر برانگیز است که شهرقم به عنوان بزرگترین مرجع تعلیم آموزش های دینی، بیشترین آمار طلاق را درسال گذشته به خودش اختصاص داده است .
دنیای امروز کانونِ بحثِ آموزش مدرن انسان است ولی در نظام آموزشی ایران کانون آموزش اسلام و دین است، آن هم نه اسلامی که مسلمانان دنیا به آن مفتخرند ؛ بلکه منظور قرائتی است که سقف ریاست را بر ستون ظواهرشریعت استوار کرده است . 
درسند 2030 آمده است:
 "هیج دولتی این حق و مشروعیت را ندارد که به صرف کسب قدرت ، محتوای آموزش را تغییر بدهد و نسل آینده را در خدمت آرمان های خود ببیند."
همچنین نزدیک به همین مضمون آمده است:
 " دنیای امروز آموزش را در خدمت همه می داند و همه ی بازیگران آموزش ، اعم از محققان ، معلمان ، پدر و مادرها تا دانش آموزان باید در تصمیم گیری در این حوزه دخیل باشند و محتوای آموزشی باید از دست دولت خارج شود و تهیه آن باید در دست متخصصان باشد و هدف آموزش نیز باید انسان خود مختار، خلاق ، پرسشگر ، آزد و دگر دوست باشد،تابتواند جامعه فردا را بر پایه ارزش های اساسی احترام به آزادی وجدان و اندیشه سنجش گری کند. "
اما تصویری که ایران از شکل و شیوه آموزش ارائه می دهد شکاف و تعارض بنیادین با روح این سند دارد .
 سند ۲۰۳۰شاید در رهگذر استانداردهای جهانیِ دو دهه آینده ، بهبودِ آموزش جنسی را، مقابله با آسیب های جدی جسمی، روحی و عاطفی بداند ، اما در ایران آموزش در باب این مسائل حتی در سطوح دانشگاهی نیست،گفتگوی صریح و شفاف در این باره مغایر با ارزش های اسلامی و ملی و ترویج همجنسگرائی شمرده می شود . 
این سند شاید به تساوی جنسیتی و توانمند سازی دختران برای پایان دادن به همه ی اشکال تبعیض علیه زنان فکر کند ،  در این سند شاید حقوق بشر، تلاش و مبارزه با فرهنگ جنگ و تلاش برای صلح پایدار و خلق شهروندی جهانی با ارزش های فرهنگی همگون باشد.
اما در ایران آموزش روزمره حقوق بشر یعنی جهاد و مبارزه بر علیه کفار و دنیای غرب و استکبار!
و تا پایگاه آموزش و جایگاه دین از  هم جدا نباشد ، نمی توان به ایجاد یک فضای مناسب و بحث جدی در این باره خوشبین بود . لذا با شرایط فعلی که هیچ اراده ای برای تغییر وجود ندارد.
ادامه ی چنین فجایعی به هیچ وجه دور از ذهن نیست ومتأسفانه هزینه اش رابایدبی دفاع ترین وبی پناه ترین اقشارجامعه بپردازند .
پنج شنبه 28 تير 1397برچسب:, :: 11:37 :: نويسنده : *** راه معلم ***

تازه ترین انتشارات معلمان ایران 1397


تحولات اجتماعی ایران معاصر/ محمدعلی جهان بخش



دوستت دارم و بقیه خودش میآید/ عبدالرضا قنبری /ترجمه ی آثار نزار قبانی 



کندوکاوهای ادبی / عبدالرضا قنبری


آتشی در آبرو / رسول بداقی / داستان



چندپیامک کوتاه / طلا  نژاد حسن / داستان

 

شنبه 26 خرداد 1397برچسب:, :: 1:42 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 چگونه درمبارزات صنفی سودمندتر باشیم؟

۱. بدون مشورت وبطور یک طرفه درباره ی کنشهای صنفی، بویژه میدانی دست به انتشارهیچ نوشته، عکس یافیلمی نزنیم.

۲. درهمه ی کارهای صنفی باسایرین بویژه فعالان باتجربه مشورت کنیم،حتی اگرازدیدخودمان باتجربه هستیم.

۳. منبع درستی خبرها،اطلاعیه ها،وکارهای میدانی برای ما،هیات مدیره وشورای هماهنگی کانونهای صنفی معلمان باشد.

۴‌. ازهرگونه شتابزدگی برای رسانه ای کردن وتصمیم گیری خودداری کنیم،

۵. ازابرازاحساسات نزدافردمتفرقه خودداری کنیم،بویژه درباره ی دیگران.

۶. نقدهای ساختاری را که موجب زیان به نام وپیشینه ی کانونهاوافراداست، نخست بطورشخصی مطرح کنیم.

۷. هرگونه نوشته رابرای انتشار نخست به نقددقیق افرادصاحب اندیشه وبا تجربه،یادوستان نزدیک گذاشته،وپس از مطمئن شدن به درستی نوشته،آنرا منتشرکنیم.

۸. هرگونه نقد،باحضوریااطلاع نقد شونده باشد.

۹. نقدپذیرباشیم،ازنقدکنندگان کینه نداشته باشیم. زیرانقدموجب اصلاح ماست.

۱۰. درنقددیگران بازبان نرم برخوردکرده و بیشتر بطورخصوصی مطرح کنیم.

۱۱. بدانیم که همه،کم وبیش اشتباه می کنیم، اشتباهات همدیگرراگذشت کنیم، مگرآنکه گذشت موجب تکرار اشتباه شود.

۱۲. صرفابرای استفاده از امتیازکسی، حرف نادرست اوراتایید نکنیم.

۱۳. بدانیم که فعالیت صنفی کاری داوطلبانه است که هزینه بردار می باشد، کسی رامجبور به شرکت یا سرزنش نکنیم.

۱۴. ازمعرفی کسانی که برای خودمان ناشناخته هستند،به دیگران خودداری کنیم وبه شناخت افرادازیک منبع اکتفا نکنیم.

۱۵. کارصنفی بویژه فرهنگی کاری زمانبر است،انتظار بازخورد در کوتاه مدت نداشته باشیم.

۱۶.هرگزنباید،ازامکانات صنف برای رسیدن به اهداف فردی،حزبی،عقیدتی و... بهره ببریم.

۱۷. مرزبین صنف وسیاست،استفاده ی شخصی،حزبی، عقیدتی وقدرت دربرابر استفاده ی عمومی صنف است.

۱۸. مابایدبیاموزیم که تقسیم کارکنیم، حتی کارهای کوچک راهم به نوبت مدیریت کنیم،زیراهم یادمی گیریم، دیکتاتورنباشیم،هم درانجام کارها،همه مدیریت واعتمادبه نفس می آموزیم.

۱۹. هرروزیاهرهفته یاهرماه خاطرات صنفی وشغلی خودمان رایادداشت کنیم.

۲۰. دست کم هفته ای یک نشست گروهی:

علمی، هنری،ورزشی یاسرگرمی داشته باشیم.

۲۱. هرموضوعی را که قرار است درباره اش قضاوت کنیم،دست کم دوباربا حضور ذهن بخوانیم.

۲۲. یادمان باشد،که گله گی کردن،بهتراز قهرکردن است.

۲۳. مبارزان صنفی را اعضای یک خانواده بدانیم ودرکارهای شخصی هم‌ باآنان همکاری کنیم.

۲۴. اگردرگامهای نخست مبارزات صنفی هستیم، بااحتیاط بیشتری عمل کنیم‌.

۲۵. برای هرگفته یانوشته ای نخست به دفاع ازآن بیندیشیم،سپس منتشرکنیم.

۲۶. ازتشکیل گروههای کوچک ومحفلی در دل تشکیلات بزرگترجداًخودداری کنیم.

۲۷. آسیب شناسی فردی وتشکیلاتی به صورت دوره ای،به پیشرفت کمک فراوانی می کند.

 

بداقی

 

 

دو شنبه 14 خرداد 1397برچسب:, :: 1:41 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

هرگز دسنتهایتان زنجیر مباد pdf 

خاطره ای از رسول بداقی

......    تکه ای ازهستی ام هم هنوزدرسلولهای مخوف۲الف ، چشم به درآهنی ودیوارهای بتونی دوخته بود،دل من مانند،شیشه هزارتکه شده بود،نیمی ازدلم هم پیش فرزادکمانگرودانش آموزانش وکوردهای رنج کشیده جامانده بود،اینجادیگرهیچ مجری وهیچ بلندگویی  نمی توانست فیلم "زندگی در استبداد "ساخته ی تجربیات ذهنی ام راقطع کند.

 

آسمان هم داشت به جای چشمهای خشکیده ی من نم نمک می گریست....! 

جمعه 11 خرداد 1397برچسب:, :: 22:50 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

معلمان ارجمند لطفا برای باز شدن پوشه ها لینک های زیر را کلیک کنید.  pdf

 اساسنامه ی کانون صنفی معلمان تهران   

 

اساسنامه ی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان ایران

پنج شنبه 10 خرداد 1397برچسب:, :: 11:1 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 چگونه باور کنم؟


❤️ رسول بداقی

شنیدم وخواندم که ظاهراَ ارازل و اوباشی راکه مزاحم ناموس مردم می شد.درخیابان تعقیب،ضرب وشتم و دستگیرکرده اند !
چگونه باورکنم وقتی دیدم معلمان وکارگران بازنشسته راهم،که ۳۰ سال خدمت کرده بودند،همانگونه ضرب وشتم ودستگیرکردند،که ارازل واوباش را !؟
شنیدم ارازل واوباشی را پابند زده اند، چگونه باورکنم وقتی دیدم معلمان ارجمند ومربیان انسانیت رانیزهمانگونه دستبندوپابند زدند؟ 
آنروزکه دیدم به دست و پای معلمان زنجیر زده اند،دانستم که شهر رااز شرفتمندان تهی می کنند،تابی شرفها درامان باشند.
آنروزکه دیدم پرهیزکاران رامحکوم  می کنند،دانستم که فاسدان حاکم شده اند.

آنروزکه اندیشمندان رادرزندان دیدم، دانستم که بی مغزهابرای هر فسادی آزادند.
آنروزکه فسادرادرجامعه دیدم،دانستم که فاسدین مدیرشده اند.

شنیدم که ارزل واوباشی رابه زندان فرستاده اند،چگونه باورکنم،وقتی عبدی بهشتی،اسدی، باغانی،ابراهیمی،سلطانی، نرگس محمدی، شهابی، باقری،حبیبی، خواستار، باستان، داوری،رحمانی،مدنی، سحرخیز،صمیمی،زیدآبادی،توکلی،قنبری، نعیمی،بادوام، خانجانی،باستانی،کهندل، فهندژ،رحیمی،طبرزدی،میثاق  و....
معلمان،کارگران،وکلا،نویسندگان،استادان دانشگاه،بهائیان و... راهم شدیدتر از ارزل واوباش به زندان فرستادند؟!
چگونه باورکنم،وقتی دیدم درزندان جوان ۲۲ ساله ای رابرای نان شب ِ زن وفرزندش زندان کرده بودند؟ 
چگونه باورکنم وقتی دست نیازمندان را ازفرط بیکاری قطع می کنند،ودست دزدان بیت المال رامی نوازند؟
چگونه باورکنم وقتی می بینم،در روند دادخواهی شاکی بیش ازمتشاکی رنج برده است؟ 
چگونه باورکنم وقتی آرامش واحترام دزدان بیت المال حتی درزندان بیشتر از معلمان واستادان دانشگاه واصلاحگران جامعه درهنگام آزادی است؟!
آیاجایی برای باورکردن واصلاحگری مانده است؟ 
چگونه باورکنم وقتی دادگاه برای صدور حکم اعدام فرزادکمانگر،معلم یک روستا ۵ دقیقه وقت می گذارد،وبرای(ب.ز)هفت سال تحقیق می کند؟
چگونه باورکنم،وقتی برای خاوری راه گریختن رابازمی کنند،وبرای عدالت خواهان راه زندان را ؟!
 
چگونه باورکنم وقتی برای نبودکتابخانه وتنگی جابه رئیس زندان اعتراض کردم، به من گفت: 
زندانهامال ماست،اگر کمبودبازهم برایتان زندان می سازیم،قاضی ومامورهم از خودمان است،آنقدر تورا درزندان نگه میداریم که مانندسگ جسدت را از این سوراخ بیرون بکشند؟
چهار شنبه 9 خرداد 1397برچسب:, :: 10:37 :: نويسنده : *** راه معلم ***

    معلمان وکم توجهی به تجربیات تاریخی صنف !     رسول بداقی

 
یکی ازراههای پیشرفت بشربهره مندی ازتجربیات گذشتگان است،تجربیاتی که به سختی باآزمون وخطاوباصرف انرژی وزمان بسیاربدست آمده،ودرقالب تاریخ به جامانده است.
اماتاریخ چندین مشکل دارد: 
یکی اینکه تحریف می شود. 
دوم هزینه ی بالایی برای انتقال آن صرف می شود.
سوم معمولامی گویند تاریخ را فاتحان می نویسند.
خوشبختانه امروزه برخی ازمشکلات یاد شده دربالا(مانند نوشتن تاریخ بوسیله ی فاتحان وهزینه ی بالا برای انتقال تاریخ ) به کمک تکنولوژِی پیشرفته ی رسانه هابرطرف شده است. گرچه صنعت وتکنولوژی تغییر کرده است، امامشکل درون ذهنی ما هنوز برطرف نشده ،وآن " تنبلی در آموزش و آموختن و اندیشیدن" است،هنوزعادت نکرده ایم،که تاریخ خودمان رابنویسیم وبخوانیم ،به دیگر سخن مارا به نوشتن تاریخ خودمان وخواندن تاریخ گذشتگان عادت نداده اند،ومتاسفانه خودمان هم تمرین نکرده ایم.
چراگفته شده که ماراعادت نداده اند به خواندن ونوشتن تاریخ خودمان ؟ 
آری! ارسطویکی ازفلاسفه ی بزرگ یونان گفته است:
 "بزرگترین وظیفه ی حاکمان تربیت شهروندان است. " 
مترادف این عبارت رامشرق زمینیان نیزبه کار برده اند:
 "مردم برآیین بزرگان خویش هستند."
درهرکشوری سیاسیون حاکم این امکان واین قدرت را دارند،که اخلاق ومنش مردم راآنگونه که دربرنامه ی کشورداری خویش برنامه ریزی کرده اند،پیش ببرند،زیرامنابع مالی،اطلاعات ،رسانه، متخصصین وسایرتوانایی های لازم رادراختیار دارند .
تاریخ تجربه است،تجربه ای که برای بدست آمدن آن انرژیهای بیکرانی صرف شده،خونهای فراوانی ریخته شده،آرزوهای فراوانی زیرخاک رفته،زمانهای بسیاری صرف شده،ومابه خاطر تنبلی وندانم کاری به راحتی ازاین گوهرگرانبها واین گنج ارزشمند"تجربیات گذشتگان و امروزیها "چشم پوشی کرده،باکم توجهی خودرا ازاین ثروت بیکران ناکام می کنیم،ومجبوریم تجربیات گذشتگان راباهمان آزمون و خطا وهزینه های گزاف،دوباره تجربه کنیم.
تابخواهیم دوباره تجربه کنیم،واز تجربیات خودمان و گذشتگان بهرمند شویم،پیرشده ایم.
این می شود،که ماهمیشه  " مصرف کننده ی اندیشه ی دیگران وبرده ی فکری دیگران خواهیم بود."
نمونه ی بارز این کم توجهی،به کانونهای صنفی معلمان ایران است،معلمان امروزباوجوداینکه قشری فرهیخته هستند، امابه دلایل گوناگون (چه به دلایل فردی وچه سیاسی) باوجود گذشت 60 سال از عمرتشکلهای صنفی هنوزباکم توجهی و گاه تمسخربه این تاریخ وتاریخ سازان می نگرند. 
اساساآموزش وپرورش به فرزندان ایران زمین احساس به همنوع،توجه به عمق معانی،توجه به محیط، توجه به ارزشها،توجه به درد دیگران، توجه به مسئولیت اجتماعی، توجه به گره خوردن سرنوشت فردفرد جامعه به همدیگر و.... را یادنداده است .
 اساسا آموزش و پرورش به ما "توجه کردن به توجه " رانیاموخته است. بلکه بیشتر آنچه راکه ما آموخته ایم نه ازآموزش وپرورش وکتاب،بلکه ازخانواده و "محیط شفاهی" ماست.
مشکل دیگری که دررفتارمعلمان می شود دید،بی اعتمادی به هم قشرخودوحتی بی اعتمادی به خودشخص خویش است. 
برای فرهنگیان ایران "مرغ سیاسیون _ چه سیاسیون حاکم و چه سیاسیون بیرون از حاکمیت_ غاز است.
مانیاموخته ایم که خویشتن رابشناسیم، و کسی که نیاموخته خویشتن رابشناسد،چگونه میتوانددیگران رابشناسد،درد و نیاز وسخن ومنظورومقصودواندیشه وباورآنان رابشناسد؟
این مشکل گاه ریشه ی شخصی وتربیت خانوادگی،وگاه ریشه درتربیت سیاسی دارد.
اگردررفتارشخصی بیشترایرانیان تمرکز
کنیم، می بینیم که ایرانیان یامی خواهند پیشرویی یگانه وبی همتاوبی رقیب باشند_واگررقیبی برایشان پدیدارشود، اوراتحمل نخواهندکرد،وبه دنبال حذف اوبر خواهندآمد.و همه ی انرژی خویش را نه صرف تقویت واصلاح خودازراه نقد رقیب که صرف نابودی رقیب هرچند رقیبی بی آزار هم باشد،برمی آیند.
برداشتی که می شود این است :
ایرانیان به رقابت بیشتر از پیشرفت فکر می کنند،وانرژی مصرف می کنند‌.
یااگرنتوانستند،پیشرویی بی همتا و بدون رقیب باشند،پیروی بی چون چرا وچشم وگوش بسته خواهندشد.
یارهبری یگانه و بی همتا،بدون منتقد و بی رقیب، یا پیروی چشم و گوش بسته
سه شنبه 8 خرداد 1397برچسب:, :: 21:59 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

معلمان اندیشمند / اندیشه و هنر معلم / محمدعلی جهانبخش

محمدعلی جهانبخش / لطفا برای بازشدن کلیپ  اینجا کلیک کنید.

جمعه 28 ارديبهشت 1397برچسب:, :: 7:56 :: نويسنده : *** راه معلم ***

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد

مابرای رسیدن به دموکراسی،بایدازکودکان آغازکنیم ////////////// ///////////////
درباره ی سایت

به سایت اندیشه وهنر معلم خوش آمدید.>>>>>>>>>>>> راه معلم : ماناچاریم دموکراسی راازکودکان آغازکنیم. / تنهاراه رسیدن به دموکراسی آموزش وپرورش است./ آموزش دموکراسی ازگفت وگو آغازمی شود./کودکان رابایدبه شنیدن حرف همدیگرعادت دهیم/ وجدان بیدار/ پذیرش منطق /تعادل عقل و احساس / پرهیزازمفت خوری / رعایت قانون جمع / برتری منافع جمعی بر منافع فردی / این تفکر که "هیچکس بدون اشتباه نیست."رابایدبه کودکان بیاموزیم. /// اصل ۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی : دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد. //// اصل ۲۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی : احزاب، جمعیت‏ها، انجمن‏های سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته‌شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ‌کس را نمی‌توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبورکرد.
تنهاراه رسیدن به دموکراسی آموزش وپرورش است ..........
">
تازه ها
نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 37
بازدید کل : 5467
تعداد مطالب : 169
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1