اندیشه وهنر معلم
راه معلم: مابایدبرای رسیدن به دموکراسی ازکودکان آغازکنیم،تنهاراه رسیدن به دموکراسی آموزش وپرورش است.

سعید رجب خوانساری /  الیگودرز

 

پنج شنبه 31 فروردين 1396برچسب:, :: 22:24 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

جنگ / نمایشنامه / کاری از مصطفی آذرنیا   

 سكانس 1

مادر دوستدار بچّه - مرد

زني با رفتار افسانه اي كه پيراهني بلند بدون شكلي پوشيده كه به هيچ دوره اي نمي شود اطلاق كرد وارد مي شود.

مادر دوستدار بچّه است.

با مردم بي واسطه حرف مي زند.

 

مادر دوستدار بچّه بگوييد..............



ادامه مطلب ...
پنج شنبه 31 فروردين 1396برچسب:, :: 22:16 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

آشنایی با فعالان کانون صنفی معلمان                     نوشته ی  بانو آسمانی    

 

اولین آشنایی ها از دعوت یکی از دوستان برای حضور در تجمع فرهنگیان در بهارستان شروع شد .با استرس فراوان

شاید از سر کنجکاوی و تا حدودی کم نیاوردن در مقابل دوستی که از بیست و سه سال پیش به جسور بودن و آگاه بودن می شناختمش و قبولش داشتم ؛ قول همراهی دادم و در روز مورد نظر حاضر شدم، فکر کنم ۱۷ اردیبهشت بود .

هیچ چیزی درباره ی خواسته ها و یا علت تجمع نمی دانستم  فقط به صِرف معلم بودن  همراه جمعی شدم که نمی شناختم ولی متعلق به این جمع بودم !

 تعداد همکارانی که شرکت کرده بودند خوب بود  ؛ بیشتر از شهرستانها و مخصوصا از کرج بودند ؛ با یکی از بانوان  ،با این پرسش که : از تهران کسی اینجا هست ؟؟ مواجه  شدم؛ نگاهی به اطرافم کردم و واکنشی از کسی ندیدم .تردید داشتم که به پرسش او جواب بدم ! اما ناخود آگاه گفتم بله !

 شروع به گله و شکایت از فعال نبودن معلمان تهران در تجمع هاو برنامه های دیگر کانون  کرد و به نظرم رسید به جای همه با من دعوا دارد که چرا و .....



ادامه مطلب ...
پنج شنبه 31 فروردين 1396برچسب:, :: 21:42 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

ایستاده رسول بداقی نشسته عبدالرضا قنبری / زندان رجایی شهر سال94 سلول شماره ی یک

سه شعر از ،معلم شاعر عبدالرضا قنبری

روزی که دستهایمان آشتی کنند. 

روزی که دست هایمان آشتی کنند

و چشم ها یمان سیراب شوند

همه ی جوانمردان را

در کوچه ی تب دار

مهمان می کنم......



ادامه مطلب ...
دو شنبه 28 فروردين 1396برچسب:, :: 21:48 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

برنامه ی کوهپیمایی کانون شهرستان جلفا فروردین96

شنبه 26 فروردين 1396برچسب:, :: 17:22 :: نويسنده : *** راه معلم ***



برنامه ی کوهپیمایی کانون صنفی معلمان الیگودرز به تاف برنجه 
در تاریخ 25 فروردین 1396

شنبه 26 فروردين 1396برچسب:, :: 16:44 :: نويسنده : *** راه معلم ***

تاوان معلمی / بخش پانزدهم / بداقی 

بامداد روز یازدهم اردیبهشت 1394بود،من تا بامداد فقط نیم ساعت بطور نشسته چرتی زده بودم.کارم شده بودبیقراری،دوش به دوش سکوت، ثانیه ها را می شمردم.

آنچنان سکوتی بود،که حرکت بالهای مگسی را می توانستی شنید،حس می کردم کسانی ما را به تماشا نشسته اند،ازاین سوی سلول 6متری به آن سوی سلول از قطر آن فقط 7گام کوچک بود،گامها را می شمردم،رفت و برگشت ها را نیز می شمردم،در سلول فهمیده بودم،اگر بشر شماره (عدد)را کشف نمیکرد،چه بد می شد،شمردنها تخمه هایی بودند،که من با آنها لحظه هایم رابه دوش تصور می کشیدم و با خود به هر سو می بردم،یا شاید آنها مرا به هر سو می خواستند می بردند،از دریچه ی 15 در 15 سانتی م نگاه می کردم،همه چیز تری راهرو راسر 



ادامه مطلب ...
شنبه 26 فروردين 1396برچسب:, :: 16:37 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

کبوترهاآب ندارند!

عبدالرضا قنبری صادق هدایت

خانه ی هدایت در تهران خیابان  کوشک،(نزدیک میدان فردوسی) قرار دارد. خانه ای که حتا نسبت به معماری خانه های امروز نیز بزرگ و زیبا ست. خانه ای با معماری رایج هشتاد و نود سال پیش تهران، با ایوان و حیاط درختکاری شده و دلباز، که البته امروز دیگر از درختانش، که هدایت با دست های خود در زمین حیاط  کاشته ،اثری نیست.



ادامه مطلب ...
دو شنبه 20 فروردين 1396برچسب:, :: 23:42 :: نويسنده : *** راه معلم ***

  

یکی را می شناسم که از قبیله ی اندیشه و هنر و دلدادگیست ، وآموزگاری پیشه ی اوست،نام او  ساسان است محمدزاده،نه در بند نام است و نه دراسارت نان،اندک لقمه ای که می خورد،برای زندگی، برای عشق ورزیدن واندیشیدن است.نام و نان را پست ترازآن می داند،که به آن دلخوش کند.او آموزگارعشق واندیشه وهنر است.

درسال 1344 هجری شمسی، هستی به آمدنش روشنی یافت،روستای علمدارشهرستان جلفادرآذربایجان شرقی،چه می دانست که اوچه خواهدشد؟! 

        



ادامه مطلب ...
شنبه 19 فروردين 1396برچسب:, :: 19:11 :: نويسنده : *** راه معلم ***

    علی اکبر ابراهیمی/همدان

جمعه 18 فروردين 1396برچسب:, :: 22:52 :: نويسنده : *** راه معلم ***

درود فراوان

ضمن سپاس از حضور همکاران ارجمند در جلسه اعضای گروه کوهپیمایی کانون.

 

 

 

                   گزارش جلسه:

 

 

این جلسه با حضور سی نفر از  اعضای تیم کوهپیمایی از ساعت 5 الی 7 بعد از ظهر در محل خانه ریاضی تشکیل گردید.که بعد از تبادل نظر همکاران  تصمیمات ذیل اتخاذ گردید.

 

1- برگزاری کلاس های آموزشی در زمینه کوهپیمایی توسط همکارانی  که دوره های آموزشی را گذارنده اند. یا توسط مربیان و اساتید کوهنوردی.............................................



ادامه مطلب ...
جمعه 18 فروردين 1396برچسب:, :: 22:20 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

شعر / نادر پورخانی  

مادرم!

 

کجا رفته بودی ؟!
با آغوشی از گل 
در دل با سر
به دیدنت آمده بودم !
چون هرسال
امسال
نبودی....!
در و دیوارخانه  
حضورت را
 بهانه کرده بودند!
با بغض فروخورده
 از تو 
 اشک چشمان را
در غربت خانه
ترانه کرده بودند!
ای کاش بودی....!
می دیدی 
چه بی تابند
گل هایی که تو 
با دستهای خورشید
در حیاط باغچه 
کاشته بودی؟!
گل های  آفتاب گردان 
در مسیر رفتنت 
خشکیده
هنوز سرپا
سراپا انتظار

 ایستاده اند!
و من نشسته 
ز دور نگاهش 
چشم نهاده ام....
پنج شنبه 17 فروردين 1396برچسب:, :: 8:34 :: نويسنده : *** راه معلم ***

تاوان معلمی /بخش چهاردهم / بداقی 

.... آن سو ترصدای مرگ لحظه های موجودزنده ای هم بود،مرگ لحظه های قلبی تپنده !

صدای نفسهای گرفته ای، نفسهای وحشت زده ای،صدای خرناسهایی ناتمام،سرفه هایی که ازترس فروخورده می شد،

شاید مسلولی بود،که سالها درکنج همین متروکه ها،بی کس وکار ،بی نام ونشان گرفتارآمده بود.وداشت در بی نشانی خویش هضم می شد.

سلول کناری من ...! صدای بغض های درگلومانده ای ،بغض های شکسته ای، شاید از اعماق تاریخ رنجهای بشریت...!مرابه خود فرامی خواند............



ادامه مطلب ...
چهار شنبه 16 فروردين 1396برچسب:, :: 19:34 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

عکس از: گودرزی عضوهیات مدیره ی کانون صنفی معلمان الیگودرز 

 

روستای مزرعه، الیگودرز لرستان 

چهار شنبه 16 فروردين 1396برچسب:, :: 8:28 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

سرآغاز فصل اول ازرمان : "صداهای گم شده"  اثر فریده آژیر

     

  

 

...........خودم هم نمی دانم چرا آن شب آنجا رفتم ،مثل کسی که باید در میدان نبرد حاضر شود ،ندانسته در مقابلشان ایستادم ،شاید هم مقدر بود ،هیچ هوای آزاد ویا صفیر پرندگان را که مدام بالای سرم بود نشنوم،باید خودم را  جا به جا کنم ،اما نمی توانم تکان بخورم کتفم بد جوری درد می کند انگشتانم از دستم کنده می شود ،به زحمت می توانم خودکار را روی کاغذ فشار دهم ،حتما تعجب می کنی ،خودکار را از کجا آورده ام شاید جا گذاشته اند گاهی پیش می آید.
تلفن زنگ می زند ،از جا می پرم تا برش دارم .صدای یک خانم است که توی گوشم می پیچد ،گویی سالهاست این صدا را می شناسم نرم عین موسیقی ،فقط میگویی می خواهم شمارا ببینم وبعد ساکت می شوی ،شاید هم می ترسی بریده ،بریده حرف می زنی حرفهایت مثل پرنیان تمام وجودم را در خود می پیچد ،تا می خواهم بدانم صدا ازآن کیست و چه می خواهد ،گوشی توی دستم می ماند دوستانم از لحن صدایم می فهمند که یه زن است ،چشم هایم را پایین می اندازم می گویم :«آره ولی قطع کرد»..............


ادامه مطلب ...
چهار شنبه 16 فروردين 1396برچسب:, :: 8:16 :: نويسنده : *** راه معلم ***

عبدالفتاح سلطانی کیست؟ شما داوری کنید.   

        عبدالفتاح سلطانی در سال 1953 از پدر ومادری ایرانی در کشورعراق بدنیا آمده است. اودوره دبستان، تا سال سوم دبیرستان  را در مدارس تأسیس شده ایرانی درخاک عراق گذرانده است.عبدالفتاح سلطانی ازهمان دوره نوجوانی فعالیتهای سیاسی واجتماعی خودرا آغازکرد، فتاح درهمان دوران نوجوانی به خاطرشرکت درتظاهرات خیابانی درعراق دوبار توسط رژیم بعث عراق دستگیرو باز داشت شد،اماباتوجه به اینکه کمتراز 18سال سن داشت،پس ازمدت کوتاهی آزادشد.در سال 1970 به همراه خانواده به وطن

 

 

     

خود ایران بازگشت، ودرمنطقه جنوب تهران (شهر ری) ساکن شد.سلطانی به خاطر شرایط نامساعد اقتصادی خانواده مجبور به کار در کارگاههای وکارخانه های مختلفی شد، تا بتواند زندگی خود وپدر ومادرش را تأمین نماید. دوره دبیرستان رادرمدارس شبانه به پایان رساند. وتوانست دیپلم اش رادر رشته ی طبیعی بگیرد، دردورانی که درکارخانه هاوکارگاههاکارمی کرد، درکنار کارگران همواره تلاش می کرد،تاآنان راباحقوق صنفی وسند یکایی خودآشنا کند.....................

 



ادامه مطلب ...
دو شنبه 14 فروردين 1396برچسب:, :: 19:38 :: نويسنده : *** راه معلم ***

طبیعت لرستان 

 

یک شنبه 13 فروردين 1396برچسب:, :: 2:17 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

عکاس محمد دعاچی / مشهد

         

        

روستای صخره ای درگزک کوهبنان
برخی از خانه های روستا دخمه هایی درون کوه هستند.
وجود یک چشمه که در آن ماهی های زیبایی دیده می شوند .
به عنوان جاذبه دیگر این روستا است که از آن با نام آکواریم طبیعی یاد می شود.
کوهبنان از شهرستان های استان کرمان است که با استان یزد همجوار است.
این شهر را "بام فرهنگ"استان نیز نامیده اند.
 
یک شنبه 13 فروردين 1396برچسب:, :: 2:0 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 تاوان معلمی / بخش سیزدهم / بداقی

جایی رسیدیم که من موقعیت جغرافیایی را در ذهنم گم کرده بودم،اما حس می کردم،میان من وآنهاچیزی باید باشد،که صدایشان گنگ ونامفهوم به من می رسید،اما گاهی صدا صاف می شد،من روی صندلی نشستم،آنها سرگرم گفت وگو بودند،لابلای حرفهایشان جملاتی به گوشم رسید،کسی از آقای سین پرسید: چی شکار کردی؟ گرگ،شغال یا شیر؟

-        هیچکدام ،فقط یه روباه
از اینکه من پیش آنها روباهی بیش نبودم ،خنده ام گرفته بود. ..............



ادامه مطلب ...
یک شنبه 13 فروردين 1396برچسب:, :: 1:51 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

 تاوان معلمی/ بخش دوازدهم / بداقی

ماوارد ساختمان دادسرا شدیم،این ساختمان وهمه ی کارکنان آن ارگانی هستند،زیرنظرسپاه پاسداران،به نوعی حفاظت اطلاعات سپاه ارگانی موازی وزارت اطلاعات است،که بیشتر به کارهای سیاسی امنیتی می پردازد،گرچه پرونده ها پس از آماده شدن برای صدور رای به دادگاه انقلاب فرستاده می شوند.

دست بندی که در دست من و یکی از سربازان بود،باز شد.روی صندلی های درون راهرو نشستیم،انتظار طولانی شد،من احتمال دادم،ماندگارخواهم شد،درون راهرو دوربین کارگذاشته شده بود،امامن بایک ریسک روبروبودم، میخواستم خانواده ام بدانند،من دراوین ماندگارخواهم شد،اما نمی دانستم چگونه این خبررا به خانواده برسانم،با یکی از سربازان گفت و گو کردم او پذیرفت که شماره ی تلفن خانه ی ما......



ادامه مطلب ...
پنج شنبه 10 فروردين 1396برچسب:, :: 23:42 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

 مانیفست هفته بیجاری  /  اسدالله حیرانی 

 

بازهم انتخابات ریاست جمهوری و شوراها در راه است. دوباره سینه های بسیاری برای پیروزی یک جناح سیاسی یا کاندیدایی خاص، چاک می خورد و نوحه خدمت به خلق الله با سماعی عارفانه، دم گرفته می شود. 

یک بار دیگر هرآرزوپخته ای برای سوارشدن بر سمند راهوارآرزوهای خود، آسمان ریسمان می کند تا بلکه ثابت نماید نسخه اصلی گنج، همان است که او درآستین دارد. 

یکی برای وصال شاهد آرزو، خود را به ریش اصولگرایی می بندد و دلواپس هوس هایی می شود که در نهانخانه آمال خود، پخته است. آن دیگری باژگونه غش می کند و چپ و راست دل ریسه می رود تا اصلاحات را در قاب منافع شخصی و آرمان های خود به تصویر بکشد. افرادی دیگری نیز هستند که سوگندنامه برائت از هرگونه مرام سیاسی و تعلق حزبی را با گردنی افراخته به عنوان سند افتخار خویش جار می زنند تا سرمایه ارزان صعودشان به قله سیاست قرارگیرد. .................


ادامه مطلب ...
سه شنبه 8 فروردين 1396برچسب:, :: 1:43 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 مدیریت معلم ستیز

 
مدیر معلم ستیز به اثر بخشی هر سه وجه :
کتاب- دانش آموز و معلم در روند آموزش باور ندارد.
او عدم موفقیت خود را در امر مدیریت و کسب نمرات ضعیف توسط دانش آموزان را به یکباره بر عهده ی معلم می گذارد.
چنین مدیری به بی توجهی و بی انگیزه بودن دانش آموزان ٬ که محصول شرایط بیرون از مدرسه است و هم چنین به نا مناسب بودن محتوای کتب درسی با نیاز ها و سطح ادراک دانش آموزان عنایتی ندارد.
دغدغه چنین مدیری رصد کردن معلم در دیر یا زود آمدن به مدرسه و تجسس ثانیه هایی است که زودتر از کلاس بیرون و یا دیر تر به کلاس رفته است٬ خلاصه می شود.
در مقابل برای کم کاری و بی انگیزه بودن دانش آموزان راه حلی ندارد . و قادر نیست تدبیری بیندیشد.
دخالت در چند و چون کتب درسی در دسترس و اختیار اونیست. ولی همیشه معلم حاضر است و دیوارکوتاهی است که هر مدیر کوتوله ای می تواند از آن بگذرد. و خود را فاتح بلامعارض عرصه بی روح و خشک محیط آموزشی بداند.
او در برابر کمترین پیشامد و قصور ٬ازسعه صدر و برد باری برخودار نیست .
تلاشی برای برقراری روابط انسانی با معلمین از خود بروز نمی دهد و سودای تقدیر از عملکرد مطلوب آنان را ندارد .
کوششی در راستای تجلیل از شآن والای معلم از خود بروز نمی دهد. و توجهی به مشکلات و گرفتاری های خانوادگی و روحی همکاران خود ندارد.
معلم برای او هدفی است که می توان در همه مواقع به وی شلیک کرد و در همه حال او را مقصر دانست.
 
                      م.الف.معلم
سه شنبه 8 فروردين 1396برچسب:, :: 1:36 :: نويسنده : *** راه معلم ***

  تاوان معلمی / بخش یازدهم / بداقی

 شش سال بود،بهار رابرشاخساردرختان ندیده بودم،شش سال بودمن دستم در دست ماموران زندان بود،شش سال بود که چشمانی خصمانه شب و روز مرا همراهی می کرد.شش سال بود،که در چهار دیواری ها ی خشک و بی روح به هستی خویش زل زده بودم،همواره نام وهویت خودم رادردرون هستی خویش جست وجوکرده بودم،بسیاری چیزهای دنیا داشت ازذهنم کمرنگ می شد، داشت به خاطره ای گنگ ، یا آرزویی دست نیافتنی تبدیل می شد،کم کم حس تعلق به دنیای بیرون  و آزادی از درون من پاک می شد،باورم شده بود که من باید برای همیشه یک زندانی باشم.......



ادامه مطلب ...
یک شنبه 6 فروردين 1396برچسب:, :: 20:1 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

در سال ۷۱ -۷۲ در روستای قریکانلو از توابع بجنورد خدمت می کردم؛ دانش آموز کلاس سومی داشتم، بنام  داوری پسرکی که با چشمان درشت و جثه کوچک ،همواره برصورت معصوم خود طرحی از یک لبخند داشت،داوری بسیار باهوش و با استعدادبود .دریکی از روزها در کلاس مشغول تدریس بودم،  کلاسی که مصطفی در آن تحصیل می کرد،ورزش داشتند، پرسشی از درس علوم از بچه های کلاس داشتم،اما هیچکس نتوانست پاسخ درستی بدهد،کسی پاسخگو نبود،صدایی از پشت پنجره از من اجازه خواست تا پاسخ را بگوید،سرم را به سمت صدا برگرداندم، مصطفی را دیدم ، از من اجازه می خواست که به پرسش ، پاسخ دهد،لبخند مرا که دید فرصت حرف زدن نداد،به درستی پاسخ را گفت.............



ادامه مطلب ...
شنبه 5 فروردين 1396برچسب:, :: 2:28 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

 فریده آژیر نویسنده ی دو اثر داستانی ارزشمند .
"دریا را اینقدرخاکستری ندیده بودم"


 

" صداهای گم شده "

لطفا ادامه ......................



ادامه مطلب ...
شنبه 5 فروردين 1396برچسب:, :: 1:41 :: نويسنده : *** راه معلم ***

  بگذار دراین صبح دل انگیز چو حافظ

 

شعرو غزل از باده و پیمانه نویسم

صبح و سحرم رندی و اندیشه حافظ  

زان معرفت ساقی میخانه نویسم

 گنجینه گلزارادب تربت حافظ  

ازبزم گل و گردش پروانه نویسم

ایران سرافرازشدازنام تو حافظ

نام توبرکنگره گنبد عطارنویسم

تقدیم شما شعرتری ازخود حافظ

باشد ک دگربار ز خیام نویسم

فرزاد فراهانی

چهار شنبه 2 فروردين 1396برچسب:, :: 9:35 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 تاوان معلمی/ بخش دهم /بداقی

آخرین ماههای شش سال زندانم را داشتم به پایان می بردم،تقویم یک برگی از جایی کش رفته بودم،آنرا به دیوارسلول دونفره ی خودمان زده بودم، زندان هرچه به آخرش نزدیک  بیشتر سخت می شود،هرروز که می گذشت روی تقویم علامت می زدم،هم سلولی ام ،دکتر سعید مدنی ،به این کار من می خندید، هرشب ساعت 22در زندان اگر کسی اعزام داشت ،افسر نگهبانی(زیر هشت)از بلندگو صدایش می زدندو اعلام می کردند،که فردا اعزام داری،سالن 12بلندگونداشت،بچه های سالن با اعتراضات پیگیر خود توانسته بودند،بلند گو را جمع کنند،و به جای آن یک آیفون نصب کرده بودند،زیرا بلندگو صدای آزاردهنده ای داشت،



ادامه مطلب ...
چهار شنبه 2 فروردين 1396برچسب:, :: 4:18 :: نويسنده : *** راه معلم ***

مابرای رسیدن به دموکراسی،بایدازکودکان آغازکنیم ////////////// ///////////////
درباره ی سایت

به سایت اندیشه وهنر معلم خوش آمدید.>>>>>>>>>>>> راه معلم : ماناچاریم دموکراسی راازکودکان آغازکنیم. / تنهاراه رسیدن به دموکراسی آموزش وپرورش است./ آموزش دموکراسی ازگفت وگو آغازمی شود./کودکان رابایدبه شنیدن حرف همدیگرعادت دهیم/ وجدان بیدار/ پذیرش منطق /تعادل عقل و احساس / پرهیزازمفت خوری / رعایت قانون جمع / برتری منافع جمعی بر منافع فردی / این تفکر که "هیچکس بدون اشتباه نیست."رابایدبه کودکان بیاموزیم. /// اصل ۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی : دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد. //// اصل ۲۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی : احزاب، جمعیت‏ها، انجمن‏های سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته‌شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ‌کس را نمی‌توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبورکرد.
تنهاراه رسیدن به دموکراسی آموزش وپرورش است ..........
">
تازه ها
نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 33
بازدید کل : 5496
تعداد مطالب : 169
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1