اندیشه وهنر معلم
راه معلم: مابایدبرای رسیدن به دموکراسی ازکودکان آغازکنیم،تنهاراه رسیدن به دموکراسی آموزش وپرورش است.

 "دلنوشته های"رنگی

 نادر پورخانی 

از این حیات رفته
من و پرتقال های درخت ِ حیاطمان ، 
هر دو از دور دستهای
" مه گرفته و غبار نشسته ی ایام " 
 آمده ایم 
_و ناپخته _ رسیده ایم!
کزین راه
 " فرود و فراز" های فراوان ِ  روزگاران
 دیده ایم !
  و بس "گرم و سرمای "  فصول ِ سخت و نرم هم
 چشیده ایم! 
گاه 
استخوانسوز ِ زمستانها بود و ُ 
گاه
 نوازشگر ِ بهاران! 
ریزشها داشتیم و ُ رویشها:
خاطرات ِخطیر و خطرات ِ عمیق
 در " ناله نغمه "های گفته و ُ ناگفته  
و نا" گفتنی " هایی که
 نگفته مانده ست!
" درد ها و لطفها "
 از همه جنس
در گذار هایی که
گاه خواستیم 
نرسیدیم 
و گاه
 نخواستیم 
رسیدیم .....؟!
گاه همت ِ باد بود ؛ 
گاه نغمه ی خوش باران!
و گاه "تگرگ و طوفان"
"  بُرد و ُ خورد " 
هر انچه که گِرد
 کرده بودیم؛ در روزگاران!
دیروزهایی که رفتند!
اما امروز 
هر دو 
من و پرتقال های زرد ِ 
این درخت 
_ که با نوازش ِ دستانم 
آشناست ؛ 
در این حیاط ؛ 
که حیات را 
به نظاره نشسته اند؛ 
دیگرانی که
 کنون نگران ِ رسیدن نند....؟!
هر دو سرخی را پشت سر نهاده و ُ
 رسیده ایم...! 
و افتادگی ِ زمین را  
بی آنکه 
زمینگیر شده باشیم ؛
استخاره می کنیم؛ 
خمیازه هایی که 
بدون خم شدن 
اتفاق می اوفتد ....؟!
یاد ِ پدرم می اوفتم که 
مدام 
مشتی بر سینه اش می کوبید و ُ 
آه ِ کشداری می کشید و ُ 
می گفت:
آخ !
عمر ِ آدم چه زود می گذرد!
و بعد تفنگ ِ ساچمه اش را 
بر می داشت!
 و با سه شلیک ِ پیاپی
در سه سوی ِ ایوان خانه
_روبرو ، چپ و راست نیز_
حادثه ی تکرار ِ سال نوی هرساله را 
از انجا که قدم کشید و ُ بیاد دارم 
اعلام می کرد....!
ما جز شادی و هیاهوی عید 
طعم ِ لباس ِ تازه
 هیچ نمی فهمیدیم ....!
اما امروز ......!
سه شنبه 29 اسفند 1396برچسب:, :: 3:57 :: نويسنده : *** راه معلم ***

تهماسب سهرابی گیلان
 
 
 
 
ما چشم به راه
 یاران رفته از دیار
 
بیایندبابهار
 
این باغ
جان ِ تازه بگیرد
 
این نو نهال
به بار نشیند
 
این کودکان به شادی
 
از شاخه ها میوه بچینند
 
این دختران
به رقص در آیند
 
این مادران به شوق
 
از بهر ِ مهمانی سفره بیارایند
 
ماهمچنان
چشم به راهیم.....
 
 
 اسفند 1396
دو شنبه 28 اسفند 1396برچسب:, :: 12:51 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 عقاب و زاغ

پرویز ناتل خانلری

 

گشت غمناک دل و جان عقاب

چو ازو دور شد ایام شباب

دید کش دور به انجام رسید

آفتابش به لب بام رسید

باید از هستی دل بر گیرد

ره سوی کشور دیگر گیرد

خواست تا چاره ی نا چار کند

دارویی جوید و در کار کند

صبحگاهی ز پی چاره ی کار

گشت برباد سبک سیر سوار

گله کاهنگ چرا داشت به دشت................



ادامه مطلب ...
سه شنبه 30 آبان 1396برچسب:, :: 20:10 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 دلتنگ دیدار

 

 

 

نادر پورخانی

 

 دلم تنگ ِ دیدارست

سنگ بر

تُنگ شرابم چه زنی....؟!

زین فرقت ِ فاصله

که حاصل شد....؟!

هیچ مگو

رهروان ِ عشق را :

آن همه آرزو

که کاشتیم

باطل شد!

.......



ادامه مطلب ...
یک شنبه 30 مهر 1396برچسب:, :: 20:16 :: نويسنده : *** راه معلم ***

ای معلم !
ای نویدآگاهی
ای شکوه انسانی

توباغبان اندیشه ای      
برگ و بارجان را ریشه ای
درس تودرس عشق وآزادگي
توچراغ راه زندگي

تونگهبان  فرهنگ واخلاقي
توستاره ی آفاقی
در تاروپود درد مردمي
همنوای فریاد مردمي

مرانگاه تو،
مرا زبان تو،
خشم وخنده ات،
بود پیام آگاهی
باخرد تو همراهی

زمین قلب من
تشنه ی بارش مهرتوبود
دانه های ذهن من 
 به گفتارتو
به کردارتوشکوفه می دهد.

هركجاجانِ آگهی بُود.
نقش مهرتو،ديده مي شود.
درتاروپود جان انسان
هركجا هرسرا هركوي وبرزن
شمع عشق تو روشن

تو پيام آور آرامشي
آموزگارداد ودانشی

درس تو درس همبستگي
رفته از خاطرت خستگي


توآفریدگاری
وارث جان انسانی
سرنوشت انسان،بودبه دست تو.

اي معلم ! 
ای نوید آگاهی
ای شکوه انسانی

 

چهار شنبه 26 مهر 1396برچسب:, :: 3:1 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

من معلم هستم

 

زندگی پشت نگاهم جاريست

سرزمين كلمات

تحت فرمان منست

قصر پنهان منست

قاصدك های لبانم هرروز

سبزه ی نام خدا را به جهان می بخشد

من معلم هستم

گر چه بر گونه ی من

سرخیِ سيلیِ صد درد درخشش دارد

آخرين دغدغه هايم اينست:

نكند حرف مرا هيچكس امروز نفهميد اصلا

نکند حرفی ماند؟

نكند مجهولی

رویِ رخساره ی تن سوخته ی تخته سياه جا مانده ست؟

من معلم هستم

هر شب از آينه ها می پرسم:

به كدامين شيوه؟

وسعت ياد خدا را بكشانم به كلاس؟

بچه ها را ببرم تا لب درياچه ی عشق؟

غرق دريای تفكر بكنم؟

با تبسم يا اخم؟

با یکی بود و نبود؟

زیر یک طاق کبود؟

يا كلاغی كه به خانه نرسيد

قصه گویی بكنم؟

تك به تك يا با جمع؟

بدوم يا آرام؟

من معلم هستم

نيمكت ها

نفس گرم قدم های مرا می فهمند

بالهای قلم و تخته سياه

رمز پرواز مرا می دانند

سيب ها

دست مرا می خوانند

من معلم هستم

درد فهميدن و فهماندن و مفهوم شدن همگی مال منست،

من معــــــــــــــلم هستم ...

چهار شنبه 26 مهر 1396برچسب:, :: 2:53 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

محمدباقر طریقت

آغاز مهر 1396

 

دودستم مهرمی خواهد

زدستانت

نگاهم عشق میخواهد

زچشمانت

زلبهایت

 فقط لبخند

که جانم بیقرارخنده هایی ازسرشوق است

بسی غمگین ودلتنگم

که می بینم

تمام راههای کوچه های مهربانی

بسته وبن بست وبن بست است

کاری کن

مسیرکوچه باغ عاشقی را

آب پاشی کن

فروبنشان

به آهنگ دف وقانون

غبارکوچه های مهرورزی را

بهاری کن

هوای دوست داری را

 

دلم لبخند می خواهد.....

پنج شنبه 6 مهر 1396برچسب:, :: 13:3 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

رسول بداقی
 
مهررا دزدیده اند،
شکارگران‌ انسانیت

نیکی ها راسربریده اند،
ودرپوستین اش 
 به اهورمزدافخر می فروشند.

لبخند،
تندیسی شده است.
برسر دکان فروشندگان افسانه ها

باطنین دلنشین صدای مهر
دام گشوده اند،
شکارگران‌‌ خدا

چه می خواهی 
ای کودک لبخند؟

ای دستان نوازشگر مادر
این دندان ببرخوناشامیست
که می نوازی
نه قلبی پاک وزخم خورده
 
ای باغبان پینه بسته 
این گلسرخ نیست
که آبیاری می کنی،
این خون اندیشه وآزادگیست.
 
من اینجا به تماشانخواهم‌ نشست
دربازار ریاکاران.
 
اندیشه ای باید ساخت 
که هیچکس
 آبرو را به نانی نفروشد.
باوری که شرف را
برتراز جان بنوازد. 
 
 
*****
شنبه 25 شهريور 1396برچسب:, :: 20:41 :: نويسنده : *** راه معلم ***

فرخنده قربانی /دبیر آموزش و پرورش

 بعد فروش فالها یک دختر ده ساله ای

عازم به منزل میشود باترس و لرز وناله ای

منزل لب خط بوده و شب هم به آخر آمده
پنجاه تومن باید دهد هرشب به یک دیوانه ای

غمگین وخسته میرود ازبین کوران وکران
راهی منزل میشود،چون که ندارد چاره ای

درخانه باشد یک پدر، او منتظر باچوب تر
باضرب وشتم و ناسزا گوید که چه آورده ای

با پول دختر میخرد، قرص ومواد وشیشه را
درشیوه ی اونیست هیچ ،یک خصلت مردانه ای

گرگی درون خانه است، نامش پدر باشد خدا
صید تجاوز میشود، یک دختر بیچاره ای

ای آنکه مسئولی کنون،درخواب شیرینی هنوز؟
اکنون چگونه خفته ای، در اندرون خانه ای؟

ای آنکه می گویی علی، رهبر ومولای تواست
مولا اگر رجعت کند ، بایک دم شاهانه ای

عیش تو و نوش تورا، زهری به کامت میکند
بی شک مبدل میکند، کاخت به یک ویرانه ای
 
فرخنده_قربانی_مقدم
دو شنبه 20 شهريور 1396برچسب:, :: 23:29 :: نويسنده : *** راه معلم ***

آسیه سپهری

           

سروهای سبز 
در حصار این 
قلعه ی عجیب 
بالهایشان زخم خورده است
تاب هایشان بریده است 
ولی 
قرض میدهند بال و  پر به دیگری
حسِّ عشق و دوستی 
در مرام سروها، پا به پای آزادگی 
قد کشیده است.

دست و پای سرو گرچه در حصار قلعه است 
نگاه او ولی  بر آسمان 
و برگهای سبز سرو
تاخت میزنند 
     هر چه پیچک نمور تن به هرز داده را،

سرو من
سرو " سبز" وطن
 بال تو
 گر چه خون چکانده و 
زخم خورده است 
لیک،
بر تن وطن 
بال ها بروید از 
  جای زخم های تو
ای
سرو "قرمز" وطن

تقدیم به استاد عبدالفتاح سلطانی وکیل مدافع انسانیت به مناسبت آغزهشتمین  سال زندان بدون مرخصی
 
یک شنبه 19 شهريور 1396برچسب:, :: 18:39 :: نويسنده : *** راه معلم ***

  گوهران دشت

عبدالرضا قنبری

روزی از پس  روزهای  آینده

ناآمدگان گویند؛

پرستو عاشقانی چند

آسمانی مردمانی

-  به تعداد انگشتان دست در چشم ظاهربین

ولیکن هزاران هزار بیش-

نه در بند آب و نان

نه چسبیده به نام و جان

بل به نام آزادی

گوهران دشت.............



ادامه مطلب ...
پنج شنبه 16 شهريور 1396برچسب:, :: 11:38 :: نويسنده : *** راه معلم ***

  سرنوشت ِ دلنوشته ها و سر نوشته های هذیانی

شعر / نادر پور خانی

درطوفانِ دَوَرانی ِ حیات/

نشسته بر کشتی جبر /

به انتخاب و اجتناب /

می میرند : /

اوراقی که /

در دستانِ اختیار /

رویانده بودیم./     ....................



ادامه مطلب ...
پنج شنبه 16 شهريور 1396برچسب:, :: 11:13 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

نادر پورخانی

 

"کلام ِ هذیانیِ خوابِ سپیده دمان" / شعر

 

واژگونگی درد، هم درد است.

کو دُردِ ته ی جام

که جیم کند؛ فرجام را…….



ادامه مطلب ...
یک شنبه 5 شهريور 1396برچسب:, :: 1:37 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

به شاعر عاطفه و مهر ، رضا مقصدی

 تهماسب سهرابی /دبیر آموزش وپرورش رشت

------------------------------------
« ای غم بگو از دست تو آخر کجا باید شدن 
در گوشه میخانه هم ما را تو پیدا می کنی » شهریا ر
-------------------------------------------
آنگه نشینی پیش من
 راز دلت وا می کنی 
چندان کرشمه می روی
 تا در دلم جا می کنی
 
گویم برو آزرده ام
 این نکته حاشا می کنی
چنگت فشارد جان من
 هیچت نه پروا می کنی
 
اندوه را با جان من
 همخانه همجا می کنی
من را میان مردمان
 چون قیس رسوا می کنی
 
تا چند با من این چنین
 اینجا و آنجا می کنی
با این همه د ر جان من
 شوری تو برپا می کنی
 
« ای غم بگو از دست تو آخر کجا باید شدن
 در گوشه میخانه هم ما را تو پیدا می کنی »
 
تهماسب سهرابی- رشت 12 دی 1393


ادامه مطلب ...
سه شنبه 24 مرداد 1396برچسب:, :: 12:37 :: نويسنده : *** راه معلم ***


تا ساعت صفر 

عبدالرضا قنبری

 

بر می گردند

 

با ضرب آهنگ پوتین هایشان

 

و در

 

با گلوی فریاد،

 

تا بترسند

 

بندیانی که خوابند و

 

خواب هفت شاه

 

و نقشه می کشند سقوط شان را

 

درهای آهنین حتا

 

رویاهایشان را

 

درفاصله ی صدای قدم هایشان

 

پیش تر نمی برد

 

با گلوی فریاد

 

و حنجره زخمی

 

آمیخته با صدای پوتین و ...رویا

 

برخیز!

 

بازرسی است رفیق

 

دفتر رویاهایت را

 

تا ساعت صفر

 

فرصت داری بخوانی

 

رویا ها

 

از صدای پوتین ها و قدم هایت جلوتر نمی رود.

 

دو شنبه 23 مرداد 1396برچسب:, :: 1:1 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 من یک عاشقم ...

یک ایستاده
بر بلندای انسان بودن 
یک رها
بر دوش ستبر آزادی
یک بی نهایت
بر پهنه ی آبی آسمان ...
من یک شقایقم
و اینجا
تنها شقایق ها عاشق می شوند
زخم می خورند
خون گریه می کنند 
به سکوت محکوم می شوند 
به بند ...
شب هنگام در خود می پیچند و
سپیده دم
عاشق تر و سرخ تر 
بر می خیزند ...
نه تنها
که هزاران هزار ...
من یک عاشقم
عاشق را در روز و هفته و ماه نمی توان جای داد ...
عاشق در لحظه جاریست ،
در هر نفس
چه کسی را توان گریختن از نفسی است
و 
چه کسی را توان نهان کردن عشق ....


 


ادامه مطلب ...
سه شنبه 12 ارديبهشت 1396برچسب:, :: 23:32 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

 

 نادر پورخانی 

"واژه ها و ریشه ها"
 
 
 
من به واژه ها مشکوکم!
آدم واژه ها را آلوده کرد!
همو که خود،
 واژه ها را خلق کرده بود!
 و در سیر بالش خویش،
 خیلی از واژه ها را کشت؟!
واژه ها کودکی هایی داشتند!
جوان بودند؛ جوانی کردند!
و زیبا.................


ادامه مطلب ...
چهار شنبه 6 ارديبهشت 1396برچسب:, :: 1:11 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

 قلبم را فرش  پای نیکان می کنم.


نگاهم را تماشاخانه ی آنان

حنجره ام را روزنه ای برای فریاد ستمدیدگان.

باگامهایم راهی خواهم گشود 
برای آنان که ستمگران 
راهشان را بسته اند.

بااشکهایم گلهای محبت را
در دشت انسانیت آبیاری خواهم کرد.
آه.....!
کجایند مردان وزنانی
 که زندگی خویش را 
برای زندگان بگذارند؟!
چهار شنبه 6 ارديبهشت 1396برچسب:, :: 1:3 :: نويسنده : *** راه معلم ***

نادر پور خانی  

 طوفان سهمگین دیشب

که از سر گذشت.
از دل 
فراموش کردیم ؛
گذشته ای که 
در سر 
داشتیم!.............
 


ادامه مطلب ...
جمعه 1 ارديبهشت 1396برچسب:, :: 21:59 :: نويسنده : *** راه معلم ***

سعید رجب خوانساری /  الیگودرز

 

پنج شنبه 31 فروردين 1396برچسب:, :: 22:24 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

ایستاده رسول بداقی نشسته عبدالرضا قنبری / زندان رجایی شهر سال94 سلول شماره ی یک

سه شعر از ،معلم شاعر عبدالرضا قنبری

روزی که دستهایمان آشتی کنند. 

روزی که دست هایمان آشتی کنند

و چشم ها یمان سیراب شوند

همه ی جوانمردان را

در کوچه ی تب دار

مهمان می کنم......



ادامه مطلب ...
دو شنبه 28 فروردين 1396برچسب:, :: 21:48 :: نويسنده : *** راه معلم ***

    علی اکبر ابراهیمی/همدان

جمعه 18 فروردين 1396برچسب:, :: 22:52 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

شعر / نادر پورخانی  

مادرم!

 

کجا رفته بودی ؟!
با آغوشی از گل 
در دل با سر
به دیدنت آمده بودم !
چون هرسال
امسال
نبودی....!
در و دیوارخانه  
حضورت را
 بهانه کرده بودند!
با بغض فروخورده
 از تو 
 اشک چشمان را
در غربت خانه
ترانه کرده بودند!
ای کاش بودی....!
می دیدی 
چه بی تابند
گل هایی که تو 
با دستهای خورشید
در حیاط باغچه 
کاشته بودی؟!
گل های  آفتاب گردان 
در مسیر رفتنت 
خشکیده
هنوز سرپا
سراپا انتظار

 ایستاده اند!
و من نشسته 
ز دور نگاهش 
چشم نهاده ام....
پنج شنبه 17 فروردين 1396برچسب:, :: 8:34 :: نويسنده : *** راه معلم ***

  بگذار دراین صبح دل انگیز چو حافظ

 

شعرو غزل از باده و پیمانه نویسم

صبح و سحرم رندی و اندیشه حافظ  

زان معرفت ساقی میخانه نویسم

 گنجینه گلزارادب تربت حافظ  

ازبزم گل و گردش پروانه نویسم

ایران سرافرازشدازنام تو حافظ

نام توبرکنگره گنبد عطارنویسم

تقدیم شما شعرتری ازخود حافظ

باشد ک دگربار ز خیام نویسم

فرزاد فراهانی

چهار شنبه 2 فروردين 1396برچسب:, :: 9:35 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

 طنز من و همکارشاعرم( جناب صالحی)              

 

دلبرانه  تا توانی

 ای برادرجان بخند!

مثل" نادر" بس فراوان

پر توان ، هر آن بخند!  

خنده های زیرکانه ، 

با تشخص چاره نیست! 

 بی خیالی، نیش ها واکن

 

 چوغارستان بخند!  

قصد خدمت، موقع خانه تکانی 

 بهرعید!

 ای مبادا؛ پاره گرشد؛

 

خشتک تنبان بخند!..........................



ادامه مطلب ...
چهار شنبه 25 اسفند 1395برچسب:, :: 19:15 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

 حیرت سرخ  / نادر پورخانی           

 

شعرواژه های سرگردانی/

 که شعر نمی شود /

 و نه لباس نثر می پوشد؟!/

" هذیان گونه" /

وزنش در بی وزنی خوانایی ست! /

و حجمش ، سرد/

 بسان "مشبه به" ای که/

 " سراب واره"  است:/

بیگانه ی سنجش/.............



ادامه مطلب ...
چهار شنبه 18 اسفند 1395برچسب:, :: 18:51 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

 سراغ خداراازکه می باید گرفت؟     رسول بداقی



دلم گروگان کودکیست 
بس بی‌گناه !
مادری بی‌کس و کار ،
از این پس، تنها !
اندیشمندی سربه دار است، سحر 
کجاست رویاهای فرزندِ او؟ 
سراغ کودکان راازکجابایدگرفت؟
میان همهمهٔ کودکان شهربازی؟ 
یا غوغای مهمانی‌های، هزار فامیل؟ 
در گهواره ی خوشبختی‌های باد آورده،
 یامست خندهٔ قلقک‌های پدر؟ .................


ادامه مطلب ...
شنبه 14 اسفند 1395برچسب:, :: 19:13 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 به یاد پدر طالقانی، آن یگانه روزگار

عبدالرضا قنبری / دبیر آموزش و پرورش 

 

ترا با کدام ترانه باید سرود؟!
                                 واژه واژه رویش
                                                       در ترنم دوباره باغ!
آنان که
          تن نازکت را
                           به زندان بردند
                                              از بوی پیراهنت بی خبر بودند.................


ادامه مطلب ...
شنبه 14 اسفند 1395برچسب:, :: 18:43 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

مه گرفته "شعرواره های فصل سرد!

                                           از نادر پورخانی          

ریاو جفا /

شد جدل، هم خطر/

محیط من و تو/

 

                      سراسردگر/ ......................

 



ادامه مطلب ...
سه شنبه 10 اسفند 1395برچسب:, :: 20:43 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

علی اکبر ابراهیمی 


دبیر آموزش و پرورش مدارس همدان 

 

                 

 

اگر رنجی نبود

باگریه زاده نمی شدیم

دنیا جای خوبی برای عاشقی نبود.

ما متعلق به آسمان بودیم 

....... 

چیزی نیست!
کمی دلتنگ توام

و ...

ازاین دلتنگی

شاید

کمی بمیرم

 

 

 

                       

 

کفشهایت را که می پوشی،

راه می افتم

به ایستگاه که میرسی

سوار می شوم

چمدان را که می بندی

مسافرمی شوم

کجا میروی؟

وقتی من در پیکره ی تو،فسیل شده ام؟

...... 

هیچ چیز بعید نیست 

جز آمدنت.....

 

 

 

 

سه شنبه 3 اسفند 1395برچسب:, :: 15:21 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 

 سروده ی هشتم  

 فرخنده قربانی مقدم  

...................................................................

 توکنون پرکشیده ای

          آزاد – رها...!

 

امامن.....

       همچنان

        زیرآوارم

به سختی نفس میکشم

        به چارچوب تنم زنجیرشده ام

           باقلبی آتش گرفته



ادامه مطلب ...
سه شنبه 3 اسفند 1395برچسب:, :: 15:11 :: نويسنده : *** راه معلم ***

  در دیار ما    

فصل ها سردست؛                                          

و آیینه ها غبار آلود!

تو ای "گم شده یار"

 ای "خوش نشسته " در خیال خویش!

چه خوش تر از" خویش"

 در صفحات خاطراتم!...................

 



ادامه مطلب ...
جمعه 29 بهمن 1395برچسب:, :: 19:49 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 بهای زندگی / پیرنگی از یک شعر

* عبدالرضا قنبری

"آورده اند که در پهنه گیتی مرغکی است که تنها یک بار در زندگی خویش آواز می خواند، آوازی دلنشین تر از آواز هر مخلوق دیگری در گستره خاک. از آن دم که ترک آشیانه می گوید ، خاربنی را می جوید وتا بدان دست نیابد آرام نمی گیرد. چون آن را یافت در میان شاخسار گزنده آن می نشیند و...............



ادامه مطلب ...
جمعه 22 بهمن 1395برچسب:, :: 21:14 :: نويسنده : *** راه معلم ***

 نادر  پورخانی 

قطره قطره !    

نازنینم!

زندگی

کتابچه ی زرین " مبهم "

نوشته ایست؛

که" صفحه"  صفحه "

می ریزد!

و گوی گرانبهایی ست ؛که.................



ادامه مطلب ...
جمعه 22 بهمن 1395برچسب:, :: 21:0 :: نويسنده : *** راه معلم ***

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

مابرای رسیدن به دموکراسی،بایدازکودکان آغازکنیم ////////////// ///////////////
درباره ی سایت

به سایت اندیشه وهنر معلم خوش آمدید.>>>>>>>>>>>> راه معلم : ماناچاریم دموکراسی راازکودکان آغازکنیم. / تنهاراه رسیدن به دموکراسی آموزش وپرورش است./ آموزش دموکراسی ازگفت وگو آغازمی شود./کودکان رابایدبه شنیدن حرف همدیگرعادت دهیم/ وجدان بیدار/ پذیرش منطق /تعادل عقل و احساس / پرهیزازمفت خوری / رعایت قانون جمع / برتری منافع جمعی بر منافع فردی / این تفکر که "هیچکس بدون اشتباه نیست."رابایدبه کودکان بیاموزیم. /// اصل ۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی : دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد. //// اصل ۲۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی : احزاب، جمعیت‏ها، انجمن‏های سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته‌شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ‌کس را نمی‌توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبورکرد.
تنهاراه رسیدن به دموکراسی آموزش وپرورش است ..........
">
تازه ها
نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 23
بازدید ماه : 33
بازدید کل : 5496
تعداد مطالب : 169
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1